نقد و بررسی اجمالی ازدواج فرزندان آدم(علیه السلام)

نوشته ی: واحد پژوهش1816

یکی از سؤالات رایج پیرامون حضرت آدم(علیه السلام) و فرزندانش بحث ازدواج فرزندان آن حضرت است.سخن بر سراین است که ازدواج آنها با چه افرادی صورت پذیرفته است. در این رابطه سه نظریه قابل توجه است که به بررسی آنها می پردازیم:

نظریّه ی اوّل: در عصر اوّل به خاطر ضرورت‏ها، ازدواج خواهر و برادر حلال بوده و بعداً این امر ممنوع شده. این قول نظر جمهور مفسرین اهل سنت است.

نظریّه ی دوم: ازدواج میان خواهر و برادر از همان اول ممنوع بوده، به دلیل روایات متعدّدى که در این زمینه موجود است و افزایش نسل انسان از طریق حوریان بهشتى یا جنّیان که با فرزندان آدم ازدواج کردند، حاصل شده است.

نظریّه ی سوم: آدم، اوّلین انسان روى زمین نبود و همانگونه که کتب تاریخى و آثار یافت شده نشان مى‏دهد، قبل از او انسانهاى دیگرى هم بودند و در موقع خلقت آدم، تمام نسل انسانهاى پیشین‏ منقرض نشده بودند، و بقایاى نسلهاى پیشین با فرزندان آدم ازدواج کردند و ازدواج فرزندان آدم با این گروه بوده است.

بررسى نظریّات:

الف) بررسی نظر اول:

طرفداران نظریّه اوّل براى اثبات مدّعاى خود به آیات قرآن و روایات استدلال مى‏کنند:

آیات:

آیه اوّل: (یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا[1]منظور از «ذَکَرٍ وَ أُنْثى‏» در آیه با توجه به قرائن، آدم و حوّا است و «شعوب» و قبائل دیگر از این آدم و حوّا بوده است و ظاهر آیه نشان مى‏ دهد در گسترش نسل بشر حوریّه و جن دخالتی نداشته اند، وچنین دخالتی خلاف ظاهر آیه است.

آیه دوم: (یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالًا کَثِیراً وَ نِساءً).[2]

«بَثَّ» به معنى «منتشر ساخت» مى ‏باشد، پس نسلها در طبقات مختلف از آدم و حوا بوجود آمده اند، یعنى تمام فرزندان آدم از یک پدر و مادر بوده‏اند و اگر پاى غیر آنها در میان بود، قرآن آن را مى‏فرمود، پس ظهور بدوى این است که نکاحى بین فرزندان آدم انجام شده است.

در کتاب «احتجاج» از امام سجاد (علیه السلام) آمده که در گفتگویى که با مردى قرشى داشته سخن بدینجا رسانده که فرمود: «هابیل» با «لوزا» خواهر همزاى«قابیل» ازدواج کرد و«قابیل» با«اقلیما»، همزاى هابیل، راوى مى‏ گوید: مرد قرشى پرسید: آیا هابیل و قابیل خواهران خود را حامله کردند؟

فرمود: آرى، مرد عرضه داشت: اینکه عمل مجوسیان امروز است، راوى مى ‏گوید: حضرت فرمود: مجوسیان اگر این کار را مى‏ کنند و ما آن را باطل مى ‏دانیم براى این است که بعد از تحریم خدا آن را انجام مى‏ دهند، آن گاه اضافه نمود: منکر این مطلب نباش براى اینکه درستى این عمل در آن روز و نادرستیش در امروز حکم خدا است که چنین جارى شده، مگر خداى تعالى همسر آدم را از خود او خلق نکرد؟ در عین حال مى ‏بینیم که او را بر وى حلال نمود، پس این حکم شریعت آن روز فرزندان آدم و خاص آنان بوده و بعدها خداى تعالى حکم حرمتش را نازل فرمود ... [3]

مرحوم علّامه طباطبائى ذیل آیه مورد بحث مى‏فرماید:مطلبى که در این حدیث آمده موافق با ظاهر قرآن کریم و هم موافق با اعتبار عقلى است؛ ولى در این میان روایات دیگرى است که معارض با آن است و دلالت دارد بر اینکه اولاد آدم با افرادى از جن و حور که برایشان نازل شدند ازدواج کردند، (و این روایات با اعتبار عقلى درست در نمى‏آید، زیرا خلقت جن و حوریان بهشتى مادى نیست و غیر مادى نمى‏تواند فرزند مادى بزاید) .[4]

ب) بررسی نظر دوم

روایات متعددی مؤید نظریه دومند؛ هرچند که مضامین این روایات واحدنیست. دسته‏اى از روایات مى ‏گوید ازدواج میان خواهر و برادر امری قبیح است و خدا اولیائش را از این امر قبیح به وجود نمى ‏آورد؛ ولى چگونگى ازدیاد نسل را بیان نمى ‏کند.[5] دسته‏اى دیگر از روایات مى ‏گوید که با حوریه ازدواج کردند.[6] ،دسته‏اى دیگر مى‏ گوید که با جنیّه ازدواج کردند.[7]و دسته‏اى دیگر از روایات مى ‏گوید که هم با حوریّه و هم با جنیّه ازدواج کرده ‏اند.[8]

این روایات متضافر و متعدد هستند و در کتب روائى و تفسیر نقل شده و برخی از مفسرین اهل سنت نیز آنرا از طریق راویان شیعه نقل نموده اند؛[9] ولى این روایات، على رغم تکاثر و تضافر در نقل خالى از اشکال نیستند.

اشکال اوّل: آیا ممکن است فرزندان آدم با حوریه‏اى ازدواج کنند که «جسمٌ نورى» و یا جنّیّه‏اى که «جسمٌ نارى» در حالى که از نظر جنس مخالف هم هستند.

لذا ممکن است انسان از غیر همجنس براى لذت جسمانى استفاده کند؛ ولى فرزندى متولد نمى‏ شود، پس انسان که جسمى ترابى است در بهشت از حوریّه براى لذات جسمانى استفاده مى‏کند ولى تولّد فرزند بعید مى‏باشد و حال آنکه فرض ما دراینجا تولّد فرزندان است.

اشکال دوم: این روایات با هم متعارض هستند بعضى مى‏گویند صرفاً با حوریّه، بعضى مى ‏گویند صرفاً با جنیّه و بعضى مى ‏گویند با هردو ازدواج کردند.

اشکال سوم: بعضى از این روایات که بیانگر این است که در حیوانات نیز چنین امری وجود ندارد خلاف وجدان و آن چیزى است که ما عیناً در خارج مى ‏بینیم.

ج) بررسی نظر سوم:

ازدواج فرزندان آدم با نسل دیگرى از انسان بوده است؛ منتهى انسانهائى که قبل از آدم بوده و منقرض نشده بودند. براى این مطلب سه قرینه ذکر شده است.

1. اقوال مورّخین از جمله ناسخ التواریخ که مى‏نویسند، قبل از آدم انسانها و تمدّنها و سلاطین متعدّدى بوده‏اند، و شاید قرآن هم در آیه ی: (قالُوا أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ) [10]به این مسئله اشاره داشته باشد، زیرا اگر انسانى قبل از آدم نبود، ملائکه از کجا مى‏ دانستند که او خون ریز است؟

2. علم امروز مى ‏گوید که انسانها از میلیونها سال پیش وجود داشتند در حالیکه هبوط آدم را به چندهزار سال قبل برمى ‏گردانند.

3. روایات متعدّدى داریم که مى‏ گوید قبل از آدم، انسانهائى بوده‏ اند از جمله روایاتى است که مرحوم صدوق در کتاب توحید و کتاب خصال دارد.

بنابراین مطابق این نظریّه قبل از آدم انسانهائى بوده ‏اند و ما اوّلین‏ انسان روى زمین نیستیم و دلیلى نداریم که تمام انسانهائى که قبل از آدم بوده ‏اند منقرض شده باشند؛ بنابراین ممکن است ازدواج فرزندان آدم با بقایاى انسانهاى پیشین صورت گرفته باشد، البتّه دلیلى بر این مطلب نداریم ولى قول سوم مشکل ازدواج حوریه با انسان را که تولّد فرزند از آن ممکن نبود، حل مى‏ کند؛ ولى مشکل مخالفت ظاهر کتاب اللَّه که در قول دوم بود در قول سوم هم به قوّت خویش باقى است.

نتیجه گیری:

قول اوّل موافق ظاهر قرآن است و اشکال مهمی متوجه آن نیست و شاهد این قول دو روایت است که دلالتش صریح بر ازدواج میان خواهران و برادران است، امّا با این حال سند این روایات معتبر نیست.

قول دوم دارای روایات متضافر که بعضی از طرق آن صحیح السند می باشند، همچنین موافق با شهرت و مخالف عامّه اند؛اما اشکال اساسی این قول مخالفت با ظاهر کتاب اللَّه است؛ لذا می توان گفت: قول اول به خاطر موافقت با ظاهر قرآن مقدم بر قول دوم است.[11]

 


[1].الحجرات(49)،13: «اى مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‏ها و قبیله‏ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامى‏ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است».

[2].النساء(4)،1: «اى مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید! همان کسى که همه شما را از یک انسان آفرید و همسر او را (نیز) از جنس او خلق کرد و از آن دو، مردان و زنان فراوانى (در روى زمین) منتشر ساخت. و از خدایى بپرهیزید که (همگى به عظمت او معترفید و) هنگامى که چیزى از یکدیگر مى‏خواهید، نام او را مى‏برید! (و نیز) (از قطع رابطه با) خویشاوندان خود، پرهیز کنید! زیرا خداوند، مراقب شماست».

[3]. الإحتجاج، الطبرسی، ج‏2، ص 315؛ بحارالانوار، المجلسی، ج11، ص226: «عَنِ الثُّمَالِیِّ قَالَ: سَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ علیهما السلام یُحَدِّثُ رَجُلًا مِنْ قُرَیْشٍ قَالَ لَمَّا تَابَ اللَّهُ عَلَى آدَمَ وَاقَعَ حَوَّاءَ وَ لَمْ یَکُنْ غَشِیَهَا مُنْذُ خُلِقَ وَ خُلِقَتْ إِلَّا فِی الْأَرْضِ وَ ذَلِکَ بَعْدَ مَا تَابَ اللَّهُ عَلَیْهِ قَالَ وَ کَانَ آدَمُ یُعَظِّمُ الْبَیْتَ وَ مَا حَوْلَهُ مِنْ حُرْمَةِ الْبَیْتِ وَ کَانَ إِذَا أَرَادَ أَنْ یَغْشَى حَوَّاءَ خَرَجَ مِنَ الْحَرَمِ وَ أَخْرَجَهَا مَعَهُ فَإِذَا جَازَ الْحَرَمَ غَشِیَهَا فِی الْحِلِّ ثُمَّ یَغْتَسِلَانِ إِعْظَاماً مِنْهُ لِلْحَرَمِ ثُمَّ یَرْجِعُ إِلَى فِنَاءِ الْبَیْتِ قَالَ فَوُلِدَ لآِدَمَ مِنْ حَوَّاءَ عِشْرُونَ وَلَداً ذَکَراً وَ عِشْرُونَ أُنْثَى فَوُلِدَ لَهُ فِی کُلِّ بَطْنٍ ذَکَرٌ وَ أُنْثَى فَأَوَّلَ بَطْنٍ وَلَدَتْ حَوَّاءُ هَابِیلَ وَ مَعَهُ جَارِیَةً یُقَالُ لَهَا إِقْلِیمَا قَالَ وَ وَلَدَتْ فِی الْبَطْنِ الثَّانِی قَابِیلَ وَ مَعَهُ جَارِیَةً یُقَالُ لَهَا لَوْزَا وَ کَانَتْ لَوْزَا أَجْمَلَ بَنَاتِ آدَمَ قَالَ فَلَمَّا أَدْرَکُوا خَافَ عَلَیْهِمْ آدَمُ الْفِتْنَةَ فَدَعَاهُمْ إِلَیْهِ وَ قَالَ أُرِیدُ أَنْ أُنْکِحَکَ یَا هَابِیلُ لَوْزَا وَ أُنْکِحَکَ یَا قَابِیلُ إِقْلِیمَا قَالَ قَابِیلُ مَا أَرْضَى بِهَذَا أَ تُنْکِحُنِی أُخْتَ هَابِیلَ الْقَبِیحَةَ وَ تُنْکِحُ هَابِیلَ أُخْتِیَ الْجَمِیلَةَ قَالَ آدَمُ فَأَنَا أُقْرِعُ بَیْنَکُمَا فَإِنْ خَرَجَ سَهْمُکَ یَا قَابِیلُ عَلَى لَوْزَا وَ خَرَجَ سَهْمُکَ یَا هَابِیلُ عَلَى إِقْلِیمَا زَوَّجْتُ کُلَّ وَاحِدٍ مِنْکُمَا الَّتِی خَرَجَ‏ سَهْمُهُ عَلَیْهَا قَالَ فَرَضِیَا بِذَلِکَ فَاقْتَرَعَا قَالَ فَخَرَجَ سَهْمُ هَابِیلَ عَلَى لَوْزَا أُخْتِ قَابِیلَ وَ خَرَجَ سَهْمُ قَابِیلَ عَلَى إِقْلِیمَا أُخْتِ هَابِیلَ قَالَ فَزَوَّجَهُمَا عَلَى مَا خَرَجَ لَهُمَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ قَالَ ثُمَّ حَرَّمَ اللَّهُ نِکَاحَ الْأَخَوَاتِ بَعْدَ ذَلِکَ قَالَ فَقَالَ لَهُ الْقُرَشِیُّ فَأَوْلَدَاهُمَا قَالَ نَعَمْ قَالَ فَقَالَ الْقُرَشِیُّ فَهَذَا فِعْلُ الْمَجُوسِ الْیَوْمَ قَالَ فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع إِنَّ الْمَجُوسَ إِنَّمَا فَعَلُوا ذَلِکَ بَعْدَ التَّحْرِیمِ مِنَ اللَّهِ ثُمَّ قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع لَا تُنْکِرْ هَذَا أَ لَیْسَ اللَّهُ قَدْ خَلَقَ زَوْجَةَ آدَمَ مِنْهُ ثُمَّ أَحَلَّهَا لَهُ فَکَانَ ذَلِکَ شَرِیعَةً مِنْ شَرَائِعِهِمْ ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ التَّحْرِیمَ بَعْدَ ذَلِکَ‏».

[4]. المیزان، ج4، ص148: «أقول: و هذا الذی ورد فی الحدیث هو الموافق لظاهر الکتاب و الاعتبار، و هناک روایات أخر تعارضها و هی تدل على أنهم تزوجوا بمن نزل إلیهم من الحور و الجان و قد عرفت الحق فی ذلک».

[5]. وسائل الشیعة، الحر العاملی، ج20، ص366، ح4: «عن زرارة قال: سئل ابوعبد اللَّه (علیه السلام) کیف بدو النسل فانّ عندنا اناساً یقولون ان اللَّه اوحى الى آدم ان یزوّج بناته من بنیه و انّ اصل هذا الخلق من الاخوة و الاخوات قال ابوعبد اللَّه (علیه السلام): سبحان اللَّه و تعالى عن ذلک علوّاً کبیراً یقولون من یقول هذا انّ اللَّه جعل اصل صفوة خلقه و احبائه و انبیائه و رسله و المؤمنین و المؤمنات من حرام و لم یکن له من القدرة ما یخلقهم من الحلال و قد أخذ میثاقهم على الحلال و الطهر الطاهر الطّیّب و اللَّه لقد نبّئت ان بعض البهائم ...».

[6]. همان، ج‏20 ، ص364، ح1: «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) أَنَّ آدَمَ وُلِدَ لَهُ شَیْثٌ إِلَى أَنْ قَالَ ثُمَّ وُلِدَ لَهُ یَافِثُ- فَلَمَّا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ (یَبْدَأَ) بِالنَّسْلِ مَا تَرَوْنَ وَ أَنْ یَکُونَ مَا جَرَى بِهِ الْقَلَمُ مِنْ تَحْرِیمِ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْأَخَوَاتِ عَلَى الْإِخْوَةِ أَنْزَلَ بَعْدَ الْعَصْرِ فِی یَوْمِ خَمِیسٍ حَوْرَاءَ مِنَ الْجَنَّةِ- اسْمُهَا نَزْلَةُ فَأَمَرَ اللَّهُ آدَمَ أَنْ یُزَوِّجَهَا مِنْ شَیْثٍ- فَزَوَّجَهَا مِنْهُ ثُمَّ أَنْزَلَ بَعْدَ الْعَصْرِ مِنَ الْغَدِ حَوْرَاءَ مِنَ الْجَنَّةِ اسْمُهَا مَنْزِلَةُ- فَأَمَرَ اللَّهُ‏ أَنْ یُزَوِّجَهَا یَافِثَ فَزَوَّجَهَا مِنْهُ فَوُلِدَ لِشَیْثٍ غُلَامٌ وَ لِیَافِثَ جَارِیَةٌ فَأَمَرَ اللَّهُ آدَمَ حِینَ أَدْرَکَا أَنْ یُزَوِّجَ ابْنَةَ یَافِثَ مِنِ ابْنِ شَیْثٍ فَفَعَلَ فَوُلِدَ الصَّفْوَةُ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ مِنْ نَسْلِهِمَا وَ مَعَاذَ اللَّهِ أَنْ یَکُونَ ذَلِکَ عَلَى مَا قَالُوا مِنْ أَمْرِ الْإِخْوَةِ وَ الْأَخَوَاتِ».

[7]. همان، ح6: «مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى عَنْ خَالِدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: ذَکَرْتُ لَهُ الْمَجُوسَ وَ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ نِکَاحٌ کَنِکَاحِ وُلْدِ آدَمَ- وَ أَنَّهُمْ یُحَاجُّونَّا بِذَلِکَ فَقَالَ أَمَّا أَنْتُمْ فَلَا یُحَاجُّونَکُمْ بِهِ لَمَّا أَدْرَکَ هِبَةُ اللَّهِ قَالَ آدَمُ یَا رَبِّ زَوِّجْ هِبَةَ اللَّهِ فَأَهْبَطَ اللَّهُ لَهُ حَوْرَاءَ فَوَلَدَتْ لَهُ أَرْبَعَةَ أَغْلِمَةٍ ثُمَّ رَفَعَهَا اللَّهُ فَلَمَّا أَدْرَکَ وُلْدُ هِبَةِ اللَّهِ قَالَ یَا رَبِّ زَوِّجْ وُلْدَ هِبَةِ اللَّهِ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ أَنْ یَخْطُبَ إِلَى رَجُلٍ مِنَ الْجِنِّ وَ کَانَ مُسْلِماً أَرْبَعَ بَنَاتٍ لَهُ عَلَى وُلْدِ هِبَةِ اللَّهِ فَزَوَّجَهُنَّ الْحَدِیثَ».

[8]. البرهان فی تفسیر القرآن، سید هاشم بحرانی، ج2، ص10: «عن أبی بکر الحضرمی عن أبی جعفر (علیه السلام)، قال: «إن آدم ولد له أربعة ذکور، فأهبط الله تعالى إلیهم أربعة من الحور العین، فزوج کل واحد منهم واحدة فتوالدوا، ثم إن الله رفعهن، و زوج هؤلاء الاربعة أربعة من الجن، فصار النسل فیهم، فما کان من حلم فمن آدم (علیه السلام)، و ما کان من جمال فمن قبل الحور العین، و ما کان من قبح أو سوء خلق فمن الجن».

[9]. تفسیر الثعلبی، ج4، ص49، دار إحیاء التراث العربی، بیروت – لبنان.

[10]. البقرة(2)، 30.

[11]. ر.ک: کتاب النکاح، آیت الله مکارم شیرازی،ج1،ص130.