چرا قرآن بعضی داستان های عهدین را تکرار کرده است؟

پرسش:
آیا داستان اصحاب کهف داستان میترائی بوده است؟

 


پاسخ:
الگو بردای برخی از دستان ها و آموزه های قرآن و اسلام از کتاب ها و ادیان گذاشته، خلطی است که توسط شجاع الدین شفا یکی از مهره های رژیم پهلوی آغاز شده و ادامه دارد.
وی حتی برخی از آموزهای دین اسلام مثل اعتقاد به قیامت را برگفته از ادیان پیشین می داند. او به این نکته توجه نکرده که ادیان تکمیل کننده همدیگر هستند یا به عبارت دیگر در راستای یکدیگرند نه در مقابل یکدیگر.
در کلاس دوم ابتدائی می خوانیم 2*2 می شود چهار. اگر در کلاس سوم ابتدائی نیز این تکرار شد به معنای ناقص بودن کلاس سوم ابتدائی و الگو برداری آن از کلاس دوم ابتدائی نیست بلکه سوم که هیچ، بلکه چهارم، پنجم حتی مقطع دکترا نیز 2*2 می شود چهار.
داستان ها نیز همینطور است. وقتی داستانی در مورد اقوام گذشته وجود دارد اگر درمنابع دینی پیش از قرآن امده باشد به معنای الگو بردای قرآن از آن کتاب نیست بلکه این داستان ها نیز می تواند رستنگاه توحیدی داشته باشد و در منابع پیشین آمده باشد.
قرآن نیامده بگوید همه آنچه من آورده ام چه از نظر آموزه و چه از نظر داستان جدید است بلکه آموزه های اصیل ادیان قبلی را صحه گذاشته و آموزی های انحرافی وتحریف شده را گوشزد کرده که این مطالب جعلی است و در فلان دین نبوده بلکه تحریف شده است.


در مورد اصحاب کهف نیز چنین است این داستان در منابع مسیحی نیز آمده است. البته نباید انتظار داشت در انجیل و امثال آن یا منابع یهودی آمده باشد زیرا واقعه اصحاب کهف بعد از انتشار کتاب های اصلی یهودیت و مسحیت اتفاق افتاده است اما در منابع مسیحی دوران خود آمده است.
این داستان در میراث دینی مسیحی زیر عنوان (خفتگان هفتگانه) وارد شده است و آن به اسقف سوری به نام (جیمز) که از مردم ساروج بوده و به همین مناسبت (جیمز ساروجی) نامیده شده، منسوب می باشد. ادوارد گیپون در کتابش به نام سقوط امپرطوری روم، از (اسمانی) نخستین کسی است که در کتاب خود به این داستان اشاره کرده است. این مسیحی نقل می کند از میان داستان های تاریخی دینی لازم می بینیم داستان مشهور (خفتگان هفتگانه) را که ادعا می شود تاریخ آنها با روزگار (ثیودوسیوس کوچک) و جنگ الوندال افریقا همزمان بوده است انتخاب کنم. آری هنگامی که مسیحیان در معرض جور و ستم امپراتور دیکیوس قرار گرفتند، هفت تن از جوانان اشرف زاده شهر افسوس در غاری گشاده و عمیق واقع در دامنة کوهی مجاور شهر پنهان شدند.(1)


اما اینکه در آئین میترا نیز از این داستان سخنی گفته شده باشد یا داستانی شبیه به این باشد:
اولا: منابع قطعی این سخن را تایید نمی کنند و کسانی که چنین ادعایی می کنند منبع معتبری ارائه نکرده اند
ثانیا: بر فرض ارائه منبع معتبر، تاریخ ورود آن به منابع میترائی مشخص نیست چه بسا آنان منابع مسیحی را دیده و داستانی شبیه به آن ساخته باشند.
و ثالثا: آنچه در برخی از سایتها بدون سند داستانی شبیه به این داستان نقل شده برفرض صحت شباهتی اندک به داستان اصحاب کهف قرآن دارد و بسیارند از این وقایع که شباهت هایی با هم دارند اما تفاوت ها آنها بیشتر است.

پی نوشت:
1. دجانی ، رفیق وفا ؛ اکتشاف کهف اهل کهف ، چاپ اول، 1964م، انتشارات و چاپ افست ص 498 .