با آنکه دختر کوچکم مرتباً بهانه بابایش را می‌گرفت ولی وقتی حرف دیدار با آقا را آوردم، خیلی خوشحال شد. دختر بزرگم همیشه می‌گفت: خوش به حال بچه‌هایی که به دیدار آقا می‌روند که من هم می‌گفتم: «فقط بچه‌های شهید را می‌پذیرند که به دیدار آقا بروند.» اولین جمله‌ای که محدثه بعد از شهادت پدرش به زبان آورد، این بود که گفت: «مامان حالا که بابا شهید شده می‌توانیم آقا را ببینیم»