کم حرف بود و ساکت ، اما کنجکاوی و نترسی در وجودش نمایان بود . اهل دقت بود و دوست داشت همه کارها را یاد بگیرد ؛ وقتی اسلحه تازه ای می دید از دارنده سلاح می خواست که چگونگی کار با اسلحه را به او آموزش دهد.

قدرت بدنی اش نیز بالا بود بخاطر این توان بالا ؛ وسایل و فشنگ های زیادی را به خودش می بست از جاهایی که یک فرد معمولی توان آن را نداشت ، این امکانات را در مناطق صعب العبور جابجا می کرد.

اوایل جنگ تحمیلی در منطقه گیلان غرب عملیاتی انجام گرفت . فرادی عملیات در حالی که یک گونی وسایل به دوش گرفته بود به نزدم آمد و گفت : برادر! ( کلمه برادر را با لحن خاصی ادا می کرد ) من مین هایی را خنثی کردم و در این گونی ها ریختم . با توجه به اینکه آموزش خنثی سازی مین ها را ندیده بود ؛ از کارش عصبانی شدم و گفتم : کار خطرناکی انجام داده ای و...

خودش می گفت : چگونگی خنثی کردن مین را از دیگر رزمنده ها دیده بودم با ظرافت این کار را انجام دادم ...

شهید علی اکبر کاشفی در سال 1361 قبل از شروع عملیات رمضان در خط مرزی ایران و عراق (دژ)  به شهادت رسید.

(به نقل از حسن دوست محمدیان و محمد علی کیپور)

نام : علی اکبر

نام خانوادگی : کاشفی

نام پدر :   خداداد

شغل : پاسدار

تاریخ تولد : 1335

سن :   26 سال

محل شهادت : خاک بصره

تاریخ شهادت : 25/4/61

عملیات رمضان