شهید باکری: بدانید این سرنوشتی که برای امت پیرو امام حسین (ع) است همان راه است و امام امت هم فرمودند که ما در این جنگ مثل امام حسین (ع) وارد شده ایم و مثل امام حسین (ع) هم باید به شهادت برسیم...:



سئوال: والفجر چهار چه اثری در منطقه داشت؟

این عملیات ضربه مهلکی به نیروهای صدامی داشت، رژیم بعث برای این که آبروی خود را در منطقه بر باد رفته می دید و همچنین روحیه بدهد به افراد باقی مانده از لشگر خود، با وارد کردن تیپ گارد ریاست جمهوری، آخرین کاری که می توانست برای جلوگیری از آبروی رفته خود کند، به خواست خدا این تیپ نتوانست در مقابل رزمندگان اسلام دوام بیاورد که وسایل و ادوات جنگی از آن ها به غنیمت گرفتیم. تمام ملل به خصوص سران بی توجه به اسلام فهمیدند که نباید از رژیم از بین رفته صدام پشتیبانی کنند.

سئوال: برای خانواده شهدا و رزمندگانی که از این جنگ برگشته اند چه پیامی دارید؟

پیام برای تمام مردم مسلمان این مملکت، مساله اصلی دانستن جنگ، بر حذر بودن از مشکلات فرعی جنگ که در شهرهای ما مطرح شده است. امروز دوام انقلاب و رشد و صدور و پابرجایی انقلاب بستگی دارد به پیروزی ها در جبهه های حق و تقویت جبهه و حضور در آن و شعار لبیک یا خمینی و متشکر بودن و سازماندهی مردمی تا بتوانیم جبهه ها را مستحکم تر نگاه داریم و هرچه زودتر نیروهای عراقی را شکست بدهیم و فرمان امام را که آزادی قدس است به انجام برسانیم. با کمک خداوند متعال. توصیه می کنم به نیروهای جوان و فعال در جبهه ها حضور پیدا کنند )البته به فرمان امام( به خصوص افراد متخصص و کاردان.

از مردم مسلمان تشکر می کنیم، به خصوص آذربایجان و تبریز که این لشگر را حمایت کرده اند و با حمایت خود جبهه را فعال تر کنند. اما در رابطه با خانواده شهدا، شهدا باعث افتخار و سربلندی ما هستند چه در انقلاب و چه حال. هرچه داریم از شهدا است. شرافت و سربلندی. به خانواده آن ها تبریک می گویم که چنین افراد شجاعی تربیت کرده اند و در راه اسلام تقدیم کرده اند. دلاوری این جوانان روز عاشورا و حماسه عاشورا را در نظر ما می آورد. دلاوری آن ها را نمی توان در کتاب ها نوشت و امام می فرمایند: ما مانند امام حسین )ع( در جنگ وارد شدیم و مانند امام حسین )ع( شهید می شویم. وقتی امام چنین تعبیری دارند باید به خانواده شهدا تبریک گفت. این جوانان امام حسین)ع( را الگو قرارداده اند و در جبهه ها حضور پیدا کردند و ایثار کردند با زحمت فراوان بی آبی ها، بی غذایی ها، زیر آتش گلوله و راهپیمایی های زیاد، مین گذاریها و دژهای محکم دشمن را از بین ببرند تا حمله و یورش این جوانان. این رزمندگان فقط خدا را در نظر گرفته اند و هیچ تزلزلی در رفتار آن ها نیست و این شهدا در زمان شهادت خود این دنیا را زندان و آ نقدر روح والایی داشتند و با پروازشان به ملکوت اعلی رسیدند. این دلاوران با شهامت پیشروی کردند و دشمن را به قتل رساندند و آخر خود شهید شدند. با درود و سلام به ولی عصر و نایب بر حقش و شهدای جبهه های حق علیه باطل و خانواده شهدای عملیات اخیر که انجام شد، تمام سران مملکتی چگونگی این عملیات را به مردم منعکس کردند. به یاری خدا این عملیات انجام شد و پیروز یهای زیادی به دست آمد و تمام کفار در مقابل جمهوری اسلامی صف آرایی کردند به دلیل این که جمهوری اسلامی اعلام کرده بود که این عملیات سرنوشت ساز است و صدام با تمام قدرت در مقابل ما صف آرایی کرده است. البته عملیات سختی است که نامش عملیات خیبر است انشاالله به قوه الهی این دژهای محکم ولی از تو پوسیده را در هم بکوبیم و رزمندگان اسلام پیروز شوند و مردم ایران به زیارت حرم امام حسین )ع( نایل بشوند و ادامه تکلیف یعنی پیروزی قدس.



سئوال: لطفاً توضیح دهید چگونه با جزایر در ارتباط هستید و نحوه تدارکات رسانی چگونه انجام می گیرد؟ پلی که در رابطه با این جزایر احداث شده چگونه ارتباط برقرار می کند؟

تمام عملیات ها هزار نوع ویژگی ها داشت. این عملیات هم مثل جنگ هایی که کفار با مسلمین انجام می دادند هم ویژگی هایی دارد. به دلیل این که امام امت فرموده بودند رزمندگان باید حسین گونه جنگ کنند. در این عملیات رزمندگان حماسه هایی به وجود آوردند که دقیقاً نشانگر این بود که به فرمان امام، حسین گونه جنگ کردند و رشادت ها و حماسه هایی که در این عملیات صورت گرفته بود همه یادآور صحنه های عاشورا و جنگ حسینی بود. چون که این عملیات که لشگر عاشورا در این قسمت جنگ ماموریت داشت عبور از بیست تا شصت کیلومتر مسیر باتلاقی و آبی داشت و رزمندگان باید بیست و چهار ساعت الی چهل و هشت ساعت قبل از شروع عملیات حرکت کنند تا خود را به هدف تعیین شده برسانند. با این امکانات کم و حداقل سلاح و سلاح های سبک مخصوص پیاده نظام و با مشقت این مسافت را طی می کردند. یک الی دو روز پیاده روی می کردند و خود را به هدف های تعیین شده می رساندند. واقعاً بعد از این همه مسافت بدون این که راه خشکی یا زمینی باشد در خاک خودمان. که ایمان قوی و تصمیم حسین گونه می خواست با حداقل امکانات موجود به عمق دشمن رفته و عملیات را اجرا نمایند. این نشان دهنده این است که رزمندگان اسلام چقدر پیرو سرورشان ابا عبدالله الحسین )ع( هستند که با این سختی این مسافت را طی کردند تا زمانی که بیست روز بعد از عملیات، آن پل وصل شد. راه ارتباطی زمینی پیاده رزمندگان اسلام از آن راه و عده ای هم با هلی کوپتر و سلاح های سبک و ایمان قوی تدارک می شوند و به منطقه می روند در مقابل عراقی که با نیروهای زرهی خود که به صورت بیست و چهار ساعته حمل هور بود با تمام امکانات، از قبیل داشتن جاده و آشنایی با مناطق خودش، با ایمان قوی و روحیه حسین گونه به منظور انجام تکلیف الهی خود در این مدت در مقابل آن ها ایستادند و جنگ کردند و چه بسا حسین گونه شهید شدند. ولی مصمم در مقابل آن ها ایستادند و پیروز یهایی به دست آوردند. به خاطر اسلام دفاع کردند تا این که پل دوازده کیلومتری را وصل کردند که در دنیا بی سابقه بود و ارتباط زمینی بین ایران و جزایر مجنون برقرار شد.

سئوال: به عنوان فرمانده لشگر عاشورا یک خاطره شیرین از این جنگ در ذهن شما که به عنوان نمونه ای از خاطرات است بیان فرمایید؟

البته در تمام عملیات ها این طور است ولی به دلیل این که ارتباط زمینی این نیروها در این عملیات بریده بود، تمام آن شب ها و روزها و جنگ ها سرتاسر خاطره بود. در جایی که هیچ گونه ارتباط انسانی نباشد و حتی راهی برای انتقال مجروحان و انتقال مهمات نباشد و آتش توپخانه و امثال آن ها هم مرتب بود. بدون این ها، جنگ کردن یک خاطره ای در قلب تاریخ است. این که انسآن ها در مقابل دشمنی که با تمام قوا در مقابل ما ایستاده بود جنگیدند. چون دشمن پی برده بود این عملیات حمله اصلی جمهوری اسلامی است و در نتیجه تمام نیروهایش را در شمال عراق تا خود منطقه شرق بصره در عرض چهل و هشت ساعت به این جبهه رسانده بود و دلیلش هم اسرایی بود که در هر پاتک و حمله های شبانه رزمندگان اسلام گرفته می شد. در بازجویی ها معلوم می شد که تیپ و لشگرهای مختلف از جبهه های بصره به منطقه عملیات والفجر چهار منتقل شده بودند. لحظه لحظه های عملیات مخصوص دفاع رزمندگان اسلام که دشمن با تمام قدرت به ما حمل هور بود، تا تمام این جزایر را از نیروهای اسلام بگیرد، همه خاطره بود. پایداری این رزمندگان و عنایت الهی بود که دشمنی که تمام قوای خود را جمع کرده بود، هیچ کاری از دستش برنمی آمد. خیلی ساده بود که دشمن بدون انجام دادن هیچ گونه حرکات پیچیده، ما را به زحمت بیندازد و ما متعجب میشویم که چرا دشمن از نقاط ضعف ما )به دلیل کمبود امکانات( بر علیه ما استفاده نمیکند. به نظر می رسید که یقیناً خداوند متعال صحنه هایی به چشم آن ها می آورد که از نقاط ضعف ما نمی توانستند استفاده کنند و ما بدون این که به زحمت بیفتیم منتظر شب می شدیم و در شب حمله به قلب دشمن می کردیم و نیروهایشان را تار و مار می کردیم و قادر نبودند که در روز کاری انجام بدهند و زمانی که فرمانده ها فشار زیادی می آوردند و به ما نزدیک می شدند، درگیر یهای تن به تن را شروع می کردند. بعد از این که می مردند یا اسیر می شدند مظلومانه برمی گشتند و فرار می کردند. تمام این ها خاطراتی بود که در این چند روز که جنگ شروع شد تا به ما امکانات برسد و خاکریزها را آماده کنیم و تثبیت بشویم. تمام این صحنه هایی بودکه یادآور صحنه های عاشورای حسینی بود و بعضی از برادرها با این که هیچ گونه امکانات مادی دریافت نکردند، ایستادگی کردند. چون فرمان امام بود که جنگ کنید و یک قدم عقب نروید و ماندند و با سرنیزه هایشان جنگیدند و عاقبت شهید شدند و خیلی از برادران و فرمانده های ما و نیروهای ما عموماً اینگونهشهید شدند که تا آخرین نفس در آ نجا ایستادگی کردند تا عاقبت شهید شدند. درست است که این شهید برادر من بود. منتها تنها این برادر من نبود. بلکه تمام برادران پاسدار و بسیجی که در این عملیات شرکت داشتند و به درجه شهادت رسیدند همه برادران بزرگی بودند. مثلاً برادر مرتضی یاغچیان معاون لشگر و سایر برادرانمان که به شهادت رسیدند، واقعاً حماسه سازان مخلص این عملیات بودند. به خصوص دو گردان که یکی گردان امام حسین )ع( و دیگری گردان حضرت علی اکبر، که واقعاً مأموریت شهادت داشتند با علم این که بیست کیلومتر به قلب دشمن می روند، چه بسا در قلب دشمن برای آن ها صحنه هایی روی داد از قبیل این که نیروهایی که بر روی تانک ها در جاده ها بودند را تار و مار کردند و حماسه آفریدند که این کار از نیروی انسانی خارج بود. مگر این که تربیت شده مکتب اسلام و سربازان امام زمان و امام امت باشند که آگاهانه و عاشقانه یک مأموریتی انجام دهند که شهادت حتمی بود و برای این که اسلام حماسه بیافریند، قبول می کردند و برای اینکه با پیروزی اسلام ضربات سنگینی به دشمن وارد کنند و در این عملیات تمام برادران ما حماسه ساز بودند. چه این دو سردار رشید ما که از معلولین لشگر عاشورا بودند همپای برادران بسیجی شان تا آخرین نفس در آن مراکزی که از لحاظ نظامی برای ما حیاتی بود مقاومت کردند. با نارنجک و سرنیزه جنگیدند و عاقبت هم خونشان با برادران بسیجی آمیخته شد و جنازه هایشان هم پیش هم ماند و قدمی عقب نیامدند و ثابت کردند سربازان واقعی امام حسین و عاشقان واقعی راه امام حسین )ع( هستند و این افتخار بزرگی برای ملت ایران و خانواده شهدا و مفقودین است که سربازانی اینگونه تربیت کردند که در این راه که راه کسب فیض و معنویت و توشه آخرت برای امت مسلمان است قدم نهادند. برای این خانواده ها افتخار است که اینگونه فرزندانشان به درجات رشد و تعالی رسیدند که عاشقانه و عالمانه شهادت را قبول کردند و شهادت راهی گرامی و عزیز و والا برای مسلمین است. چگونه ما شیعیان حضرت علی )ع( و امام حسین )ع(، اولاد عزیز پیامبر )ص( و حضرت علی که این راه را رفته و با خون خود در تاریخ اسلام این راه را برای ما ترسیم کرده است و خداوند متعال بزرگترین پاداشهایش را برای این ها مختص کرده و شهدا را با پیامبران محشور کرده و در کنار آن ها چقدر ارج و احترام برایشان نهاده. حتی برای خانواده شهدا و مفقودین و برادرانی که زخمی می شوند یا به دلایلی اسیر می شوند. عملیات وسیع بود و در قلب دشمن و نیاز بود که رزمندگان از خود رشادت نشان می دادند و نیاز بود که با روحیه حسی نوار و شهاد تطلبانه وارد صحنه شوند و این یک عملیاتی بود که رزمندگان اسلام آگاهانه و عاشقانه به خاطر امام حسین )ع( و امام امت تمام زحمات را قبول کردند و وارد صحنه شدند. بدانند که این ها آگاهانه و عاشقانه وارد این صحنه شدند و عاشقانه هم شهید شدند. نم یدانم که دوربین ها این صحنه ها را نشان می دهند ولی آن صحنه هایی که اینان موقعی که خون از بدنشان خارج می شد عشق می کردند. این برادر مرتضی یاغچیان سه دفعه در عملیات مجروح شد. در حالی که در سه جا و سه بار مجروح شده بود در صحنه عملیات باقی ماند و عاقبت هم شهید شد. جراحت هایی که توانش را گرفته بودند و قادر نبود مثل زمانی که سالم بود در صحنه فعالیت کند و هر چقدر به او اصرار می کردیم به خاطر زخم هایش در پا و دست و پشتش و سرش که از چهار جا زخمی شده بود به عقب بیاید و مداوا کند، قبول نمی کرد و م یگفت من باید بمانم و این سنگر را حفظ کنم. چون که بعد از این که شهید حمید در آن مکان شهید شد برادر مرتضی رفت و جای آ نرا گرفت و گفت من باید آ نجا را حفظ کنم چه این فرماندهان و چه این بسیجیان همه شان عشق به شهادت به اندازه ای در قیاف ههایشان نمایان بود که حاضر نبودند اگر شهید نشدند به عقب بازگردند و از این لحاظ هم خداوند متعال لطف و عنایت کرد که در مقابل آن فشارها و آتش دشمن که حداقل در آن چند روز ما بنا به فرمایش حضرت آیت الله خامنه ای بیش از یک میلیون توپ از طرف دشمن بر آن جزایر شلیک شد، به جز صف آرایی صدها هزار تانک در مقابل ما در حالی که ما یک عدد تانک هم نداشتیم. فقط عاشقان شهادت. ما با آرپیچی هایی با برد کمتر از دویست الی سیصد متر. در مقابل آن تانک ها یعنی موجی از تانک ها در دویست و پنجاه متری. نیروهای انسانی مسلح به آرپیچی روزهای متمادی با آن ها مقابله کردند و با آمدن شب همه آن ها آماده حمله به دشمن به صورت داوطلبانه می شدند. با وجودی که میدانستند اگر بروند و شهید بشوند چه بسا جنازه هایشان هم در آن مکان باقی خواهد ماند و اگر زخمی بشوند شاید دوستانشان نخواهند توانست آ نها را منتقل کنند.

ولی کیلومترها به قلب دشمن می رفتند و به مراکز حساس دشمن و فرماندهی دشمن حمل هور می شدند. چرا که دشمن تمام نیروی خود را جمع کرده بود. هرچقدر که توان داشت. واقعا این برادرانی که شهید شدند سرور و برادر ما هستند و خانواده هایشان بدانند چون ما قادر نبودیم که این صحنه ها را نشان دهیم و یا قادر نبودیم که در آن لحظه پیام آ نها را و قیاف ههایشان را نشان بدهیم، ولی بدانند که عین واقعیت است که خدمتشان عرض می کنم و آن شور شهادت و عشقی که در صحنه وجود داشت و صحنه هایی که ایمان در مقابل کفر صف آرایی و قدرت نمایی می کرد، آن زمانی که انسان با کمترین امکانات ولی با ایمان قوی در مقابل دشمن بی ایمان ولی با حداکثر امکانات. هواپیماها لحظه به لحظه در هوا مانور می دهند. تانک ها صف آرایی می کنند. صدها هزار تانک پر از نیروهای پیاده و در طرف دیگر نیروهای اسلام، با کمترین امکانات ولی با ایمان قوی تحمل می کنند و صبر می کنند تا دشمن بیاید و حمل هور شوند به آنها و جنگ تن به تن می کنند و عاقبت در این دنیا که هیچ، اما پیروزی در هر حال با رزمندگان اسلام است. افتخار باشد بر خانواده شهدا و خانواده مفقودین و اسرا که این گونه برادرها و اولادهایی تربیت کردند و این ها بودند که در این عملیات افتخار آفریدند. مثل خانواده شهید آذرآبادی که یک برادرشان قبلاً شهید شده بود در عملیات والفجر چهار و دو برادرشان با هم در این عملیات شهید شدند و چون در قلب دشمن شهید شدند جنازه ایشان هم در آ نجا ماند و واقعا این خانواده ها از افتخارات اسلام هستند. این ها رهروان واقعی امام حسین )ع( هستند چون که امام حسین )ع( هم خود و اولاد شش ماهه اش و بهترین اصحابش و خانواد هاش در مقابل چشمانش شهید شدند و روزها روی خاک ماندند و به این شکل به شهادت رسیدند و بدانید که این سرنوشتی که برای امت پیرو امام حسین )ع( است همان راه است و امام امت هم فرمودند که ما در این جنگ مثل امام حسین )ع( وارد شده ایم و مثل امام حسین )ع( هم باید به شهادت برسیم و بدانند که اولا آنها گرچه مثل روزهای اول شاید تحملش سخت باشد، ولی مطمئناً بدانند و می دانند که جوان هایشان را به بهترین راه هدیه کرد هاند و در همه حال برایشان افتخار است اگر واقعاً در حماسه هایی که این ها آفریدند و کارهایی که کرده اند و حالت هایی که در صحنه های نبرد داشتند و ما قادر بودیم آن ها را بیان کنیم، بیشتر می فهمیدند که آنها چقدر نزد خدا اجر و قرب دارند. به خاطر فرزندانی که به این شکل تربیت کرده اند برای اسلام.


.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته



منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 117