مرغان از درگاه خداى متعال مأموریت یافتند تا همه لشکر را نابود کنند لذا هر یک سه عدد گل پخته برداشته که یکى را در منقارشان و دو تاى دیگر را با پاهایشان گرفتند و با هدف‌گیرى‌اى دقیق هر گل را بر سر یک نفر از لشکریان ابرهه فرود آوردند تا این که همه لشکر نابود شدند و ابرهه فرار کرد و نزد نجاشى رفت و قضیه را تعریف کرد، سپس سرش را بلند کرد یکى از همان مرغ‌ها را در بالاى سر خود دید و آن را به نجاشى نشان داد. هنوز سخنش تمام نشده بود که هدف گل آن مرغ قرار گرفت و هلاک شد.

منبع: حوادث الایام، سید مهدى مرعشى نجفى، صفحه 47.