علّامه طبرسى (ره) از ابن عیّاش به سند خود از ابو هاشم جعفرى نقل می کند که گفت:
«در مدینه بودم، عصر خلافت واثق (نهمین خلیفه عبّاسى) بود. سپاه او به فرماندهى یکى از سرلشکران ترک، براى سرکوبى شورشیان اعراب، به مدینه وارد شده بودند. روزى امام هادى علیه السّلام به اطرافیان فرمود: «برویم تا از نزدیک، لشکرکشى این مرد ترک را ببینیم، با هم رفتیم و در کنار عبور لشکر ایستادیم.مردى از ترکان در نزد ما عبور می کرد. امام هادى علیه السّلام با او به زبان ترکى، صحبت کرد.آن مرد ترک، از اسبش پیاده شد و سم مرکب امام هادى علیه السّلام را بوسید.
من آن مرد ترک را سوگند دادم و به او گفتم: «این مرد (امام) به تو چه گفت؟» [که این گونه شیفته او شدى؟].
مرد ترک گفت: آیا این آقا، پیامبر است؟
گفتم: نه.
گفت: او مرا به نامى صدا زد که در کودکى در شهرهاى ترک، مرا با آن نام می خواندند، و تا این ساعت هیچ‏کس از آن اطّلاع نداشت».
 

منبع: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم, شیخ عباس قمی, ص 428