...........................................................................................
بهائیت در نگاه یکی از همراهان حقیقت بهائیت:
 بنده با خیلی از بهائیان ارتباط داشتم و حالا اگه اینجا نگن تبلیغه….. برخی از اونها را دیدم که اهل دروغ نیستن.دارای زبان گفتاری بسیار لطیف و گیرا هستند .
البته بنده نمیگم که همشون همینجوری هستن بلکه افرادی رو مثال زدم که خودم باهاشون در ارتباط بودم و خیلی هم صمیمی…..
من هیچ دلیلی برای مبارزه علیه اونها نمی بینم .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

با سلام و ادای احترام حضور شما دوست عزیز و و همراهان گرامی شبکه حقیقت بهائیت
یکی از نکاتی که معمولا در مواجهه با بهائیت مطرح می شود مسأله اخلاق خوب و تظاهر به حسن رفتار  از سوی پیروان این فرقه می باشد و مسأله قابل توجه این است که آیا تنها فاکتور در مواجهه و ارتباط گیری و انتخاب یک دوست اخلاق می باشد ؟ 
حتما داستان روباه و زاغک را شنیده اید حکایت امروز بهائیت بی شباهت به این شعر خاطره انگیز نیست :

روبه پر فریب و حیلت ساز
رفت پای درخت و کرد آواز
گفت به به چه چقدر زیبایی
چه سری چه دمی عجب پایی
پر و بالت سیاه رنگ و قشنگ
نیست بالاتر از سیاهی رنگ
گر خوش آواز بودی و خوش خوان
نبود بهتر از تو در مرغان
زاغ می خواست که غار غار کند
تا که آوازش آشکار کند
لقمه افتاد چون دهان بگشود
روبهک جست و طعمه بربود

مسأله اخلاق در بهائیت  ، از چند زاویه قابل بررسی است 
زاویه اول حقیقت این خوش اخلاقی و استفاده ابزاری که از آن در امر تبلیغ می شود . که جای بررسی دارد 
زاویه دوم سمت و سوی نقد می باشد . نقد بهائیت یک مسأله است و نقد بهائیان مسأله ای دیگر . آنچه مورد نقد قرار می گیرد فرقه ای به نام بهائیت است و اگر بعضا اشخاص در نقد وارد می شوند افرادی هستند که دارای منصب رهبری و دارای جایگاهی در بهائیت می باشند پس میزان در نقد عملکرد مثبت و یا منفی یک بهائی نیست بلکه بهائیت و سران بهائی میزان در بهائیت شناسی قرار می گیرد .   
زاویه سوم بررسی اخلاق در تاریخ 172 ساله بهائیت  و تبیین شرارت ها ، ترور و جنایاتی است که رهبران بهائی در طول سالهای پیدایش مرتکب شده و حتی جنایت هایی که در عصر پهلوی ( دوران قدرت بهائیت ) از این جماعت شاهد بودیم
زاویه چهارم اصلاح صحیح در رفتار و مواجهه با اتباع فرقه بهائیت می باشد . که در این مجال توضیح مختصری پیرامون آن داده می شود .

افراد در برخورد با مخاطببن خود، چهار گونه هستند:

۱ ـــ مگس صفتی
همان طور که مگس فقط روی نجاسات می نشیند انسان دارای این صفت نیز فقط بدی های افراد را می بیند و در زندگی فقط سلبی و منفی گرا می باشند.  این نوع برخورد ، مورد نهی انبیاء و ائمه بوده است .
۲ ــ زنبور صفتی
 همان گونه که زنبور ( البته زنبور عسل ) فقط روی شهد گلها می نشیند چنین انسانی ، فقط خوبی افراد را می بیند و به صرف داشتن یک صفت خوب ، فرد حاضر است تمام رفرنس های لازم برای ارتباط دو سویه را زیر پا گذاشته و فقط به صرف مثلا خوش خلقی او را به هم نشینی  و حمایت همه جانبه از وی  انتخاب نماید .و البته این مورد هم مورد قبول و تائید ائمه نیست
شیوع این نوع برخورد،  در بین جوانان بسیار گسترش دارد چرا که دشمنان و گرگان در لباس میش حاضر می شوند و زمینه وسیعی از انحراف در جوانان ناشی از عدم درک و تحلیل صحیح از برخوردهای مخاطبین می باشد . به صرف اخلاق خوب ، چشم بر تمام نکات منفی و مخرب فرد بسته و طرح دوستی می بندند .
۳ ــ سیب زمینی صفتی
از قدیم سیب زمینی شهره در بی رگی و بی تفاوتی دارد و افراد این مدلی شعارشان این هست که
 من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
و قطعا هر عقل سلیمی این مورد را قبول نمی کند و البته این گروه ، منفور هر جامعه ای هستند و با اصل جامعه مدرن کاملا در تضاد می باشد . و عمل به این رویه موجبات ترک امر به معروف و نهی از منکر را در پی خواهد داشت .
شایان ذکر است تمام این گزینه ها با اصل آیه وجعلناکم امه وسطا ( سوره بقره ) مخالف هستند چرا که اعتدال امتیازی بوده است که از جانب خداوند بر امت اسلام داده شده است لذا طریق صحیح و مورد قبول انبیاء و ائمه چیست ؟
۴ ـ قرآن محور
آری گروه چهارم گروهی هستند که به سیره پیامبران  عمل می نمایند یعنی بشیر و نذیر.
افراد موجود در این گروه ، در مورد صفات خوب فرد ، بشیر و بشارت دهنده به بهشت و در مورد صفات زشت و اعتقادات منحرف ، نذیر و انذار دهنده به عذاب های الهی هستند .
حال آیا تظاهر به خوش خلقی که ابزاری برای تبلیغ در بهائیت و تحریک عواطف می باشد ، می تواند دلیل بر حقانیت یک فرقه نیز باشد ؟   
عقل در اسلام دارای جایگاه ویژه ای می باشد و عاطفه و احساسات در بسیاری از موارد موجب خروج فرد از دایره عقل می گردد 
عقل در اسلام یکی از چهار منبع استخراج فقه می باشد و یک ساعت تفکر که خاستگاه آن عقل می باشد مساوی با هفتاد سال عبادت تلقی می گردد . و دوستان عزیز و همراهان می بایست  اسیر مظلوم نمایی این فرقه نگردند.
چرا که مسلمان عاقلانه فکر می کند و عاشقانه عمل می نماید .
 و اما مصداق چند  مورد اخلاق پسندیده در گفته های باز گشته گان از بهائیت :
در خاطرات فضل الله مهتدی می خوانیم که مبلغان بهائی و اطرافیان عبدالبها چگونه به دختران و زنان شوهردار یا بیوه به چشم خیانت نگاه می کردند و … در خاطرات مسیح الله رحمانی هم از این دست فجایع دیده می شود. آنجا که یک بهائی به دختر خودش تجاوز کرده و پس از آنکه از طرف اطرافیان از او درباره این عمل شنیع سوال می شود جوابی بدین مضمون می دهد: چگونه است که یک باغبان می تواند از محصول باغ خود استفاده کند و ما نمی توانیم. و این را یک رابطه منطقی می داند. یا جای دیگری که عملی شنیعی انجام می گیرد و بهائی مرتکب می گوید برای این کار در بهائیت، حکمی نداریم.
از این دست موارد در میان بهائیان زیاد دیده می شود. هر چند که این جماعت امروزه رنگ عوض کرده و دم از اخلاق و اخلاق گرایی می زنند.