پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ امنیت و آرامش، آرزوی دیرین هر انسان بوده است. هیچ کسی در جهان پیدا نمی‌شود که اتحاد و همدل بودن را بد بداند، مگر اینکه از آن اتحاد، ضرری متوجه منافع شخصی‌شان شود.
   

بهائیت در ادعایی که آن را بدیع و نو می‌دانند، تعلیمی را با عنوان وحدت عالم انسانی معرفی کرده‌اند.
در بیان این تعلیم، میرزا حسینعلی نوری ملقب به بهاالله، این‌گونه گفته است که: «ای اهل عالم! سراپرده‌ی یگانگی بلند شد، به چشم بیگانگان یکدیگر را مبینید، همه بار یک دا
رید و برگ یک شاخسار».[1]
ولی همین مدعیان به ظاهر صلح‌طلب، ناقض ادعای خود شده‌اند. برای اینکه چهره‌ی واقعی بهائیت را معرفی کنیم، به مسأله‌ای که جهان امروز هم درگیر آن است، اشاره می‌کنیم.
ترور و تروریست، کلید واژه‌ی این روزهای اخبار و محافل جوامع جهانی شده است و از آنجا که این امر مخالف با شعار مهم بهائیت است، با پرداختن به آن، پرده از حقائق بهائیت برمی‌داریم. [2]
تروریسم سیاسی در تاریخ معاصر ایران، با بابی‌گری آغاز شد و چنان با بابی‌گری پیوند خورد، که در دوران متأخر قاجار نام «بابی» و «تروریسم» مترادف بود. بابی‌ها ترور امیرکبیر را طراحی کردند و در شوال 1268 ق، به ترور نافرجام ناصرالدین شاه دست زدند. از آن پس این شیوه در ایران تداوم یافت و بویژه در دوران انقلاب مشروطه و پس از آن اوج گرفت. بهائیان در عتبات نیز بی‌کار نبودند و سید اسدالله مازندرانی در عتبات به جرم سوءقصد به آیت الله خراسانی گرفتار شد.[3]
فعالیت‌های تروریستی دوران مشروطه و پس از آن، با نام سردار محیی، احسان اله خان دوستدار، اسداله خان ابوالفتح زاده، ابراهیم خان منشی زاده و محمدنظرخان مشکات الممالک در پیوند است.

فعالیت‌های مخفی اسداله خان ابوالفتح زاده (سرتیپ فرج قزاق) و ابراهیم خان منشی زاده (سرتیپ فرج قزاق) و محمدنظر خان مشکات الممالک از سال 1323 ق، و با عضویت در انجمن مخفی معروف به «بین الطلوعین» آغاز شد که جلسات آن در خانه ابراهیم حکیمی (حکیم الملک)، نخست وزیر بعدی دوران پهلوی، برگزار می‌شد و بسیاری از اعضای آن بابی ازلی و چند تن نیز بهائی بودند.
عضویت در این انجمن و فعالیت‌های بعدی ابوالفتح زاده و منشی‌زاده و مشکات الممالک (بهائی) و ازلی‌های عضو انجمن فوق را باید بخشی از عملکرد شبکه توطئه‌گر وابسته به اردشیر ریپورتر ارزیابی کرد. اعضای این انجمن، اعم از ازلی و بهائی، پس از تأسیس سازمان ماسونی ‌لژ بیداری ایران (1325 ق، برابر با 1907 م) در پیرامون آن مجتمع شدند و مشکات الممالک صندوق دار لژ بیداری ایران بود.
از ذیقعده 1323 ق، این فعالیت با عضویت اسداله خان ابوالفتح زاده و برادرش سیف اله خان و ابراهیم خان منشی زاده در «انجمن مخفی دوم» تداوم یافت. در این انجمن سیدمحمدصادق طباطبایی (پسر آیت الله سیدمحمد طباطبایی)، ناظم الاسلام کرمانی (نویسنده‌ی کتاب «تاری بیداری ایرانیان» و آقا سیدقریش (از اعضای بیت سیدمحمد طباطبایی) و شیخ مهدی (پسر آیت الله شیخ فضل الله نوری) عضویت داشتند. در همین زمان گرایش‌های تروریستی برخی اعضای این انجمن کاملاً مشهود بود. برای مثال، در یکی از جلسات انجمن مسأله‌ی قتل آیت الله سید عبدالله بهبهانی مطرح شد که با مخالفت سیدمحمد صادق طباطبایی مواجه گردید. اندکی بعد، ارباب جمشید جمشیدیان (دوست صمیمی و محرم اردشیر ریپورتر) به عضویت این انجمن درآمد.
گروه تروریستی فوق، سرانجام، شکل نهایی خود را یافت و به عملیات آشوب‌گرانه و تفرقه‌افکنانه‌ای چون ترور نافرجام شیخ فضل الله نوری (16 ذیحجه 1326 ق) دست زد.[4]

پی‌نوشت:

[1]. میرزا حسینعلی نوری، دریای دانش، ص 8.
[2]. اما تعریف ترور چیست؟ کلمه‌ی ترور، فرانسوی بوده و به معنای ترس و وحشت است. ارائه‌ی تعریف جامع و کامل از «تروریسم» دشوار به نظر می‌رسد. این امر ناشی از تنوّع بیش از حد انواع متکّثر این پدیده‌ی نو پاست. تلاش‌های بی‌وقفه‌ی سازمان ملل متحد در مورد تعریف این واژه از سال 1972تا 1979 میلادی سرانجام بی نتیجه مانده و تاکنون نیز موفق نشده است تا تعریفی منسجم در این‌باره ارائه نماید. اساساً تبیین و توضیح مفهوم «تروریسم» به مراتب آسان‌تر از تعریف آن است.
فرهنگ دهخدا در این‌باره می‌نویسد: «ترور در لغت، وحشت و ترس است، اصطلاحاً قتل سیاسی است با سلاح. فاعل این عمل را تروریست گویند.»
در تعریف مزبور، قتل سیاسی به وسیله‌ی سلاح، ملاک تروریسم شناخته شده است. بنابراین، منظور از ترور، هر نوع قتل و خون‌ریزی نیست و درگیری‌ها و منازعات شخصی از محل بحث خارج می‌گردد.
[3]. نورالدین چهاردهی، چگونه بهائیت پدید آمد، ص 30.
[4]. عبداله شهبازی، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، ش 27، ص 38-43.