وقتی نام امام حسین (علیه السلام) می آید، هر دل سوخته ای، پیش از هر کس، یزید بن معاویه (لعنة الله علیه) را به باد لعنت می گیرد. کسی که کوچکترین اطلاعات تاریخی داشته باشد، می داند که یکی از مقصران اصلی حادثه ی کربلا، یزید بن معاویه بود. حرام زاده ای که رشد یافته در میان نصرانی مسلکان و تربیت یافته ی دشمن اهل بیت، معاویه بود.


شاید بتوان گفت یکی از عوامل فراهم آمدن شرایط قیام امام حسین (ع)، ویژگیهای اخلاقی و رفتاری یزید بود. او نه تنها سیاست پدرش را نداشت، بلکه به توصیه ی پدرش که بارها تاکید کرده بود که خون هیچ یک از بنی هاشم را نریزد، عمل نکرد و بدین طریق، با ریختن خون بی گناهان در روز عاشورا، مظلومیت اهل بیت (علیهم السلام) آشکار شد، مردم پریشان، راه درست را پیدا کردند و اسلام جانی تازه یافت. بلی! عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد!

نسب یزید
پدر یزید معاویه نبود. به احتمال زیاد به علت وجود قاعده ی فراش، فرزند زنازاده ی «میسون» را به معاویه منتسب کردند. قاعده ی فراش بیان می کند که اگر فرزندی در مدت همسری زنی با مردی متولد شود و مرد نگوید که این فرزند من نیست، بچه را به او منتسب می کنند؛ چه از او باشد چه نباشد.

میسون، مادر یزید، از قبیله ی کلبیان  و دختر بَجدَل کلبی است. (1) زمانی که شهرت زیبایی و اندام موزون او به گوش معاویه رسید، معاویه، ندیده عاشق او شد و در سن 52 سالگی او را به کاخ فراخواند و با او ازدواج کرد.

میسون، زنی بود از قبیله ی مسیحیان و یزید نیز در دامن همین قبیله بزرگ شد و مسیحیان را به مسلمانان ترجیح می داد. تا آنجایی که برای پسرش «خالد» مربّیان مسیحی آورد.
زمانی که میسون با معاویه ازدواج کرد، باکره نبود. نطفه ی یزید نیز زمانی بسته شد که میسون با غلام پدرش، رابطه برقرار کرد و از او حامله شد. (2)

نخستین روز حکومت یزید
در تاریخ مسعودی آمده است: «هنگامی که یزید به سلطنت رسید، سه روز از خانه بیرون نیامد و اشراف عرب و امرای لشکر برای دیدن او آمدند. روز چهارم با وضع خاک آلودی بالای منبر رفت و در ضمن سخنرانی گفت: «من از جهل خود عذر نمی آورم و به طلب علم مشغول نمی شوم.» (3)

تفریحات خلیفه مسلمین!!
در همان کتاب، مسعودی می گوید: «یزید، اهل لهو دارای بازهای شکاری و سگها و بوزینه ها بود و برای شراب خواری، رفقا و ندیمانی داشت. روزی پس از قتل حسین بن علی (ع) مجلس شرابی ترتیب داده بود و در طرف راست او ابن زیاد نشسته بود، یزید شعری را خطاب به ساقی خواند: "جرعه ای بده که جان مرا سیراب کند و نظیر آن را به ابن زیاد بده که رازدار و امین من است و همه ی جهاد و غنیمت من به او وابسته است." آنگاه دستور داد خواننده ها بخوانند.

رفتار یزید سرمشق اصحاب و حکام او شد و آنان نیز چون او اهل فسق و فجور گشتند. در زمان یزید، غنا در مکه و مدینه شایع شد و مردم از آلات لهو استفاده می کردند و علنی مشروب می نوشیدند.» (4)

ریخت و پاش مالی در دستگاه خلیفه
یزید به منظور اهداف سیاسی ‏و یا شخصی، چنان بی حساب پول خرج می‏کرد که به سختی می ‏توان آن را بر روشی عاقلانه ‏منطبق دانست. او به «عبدالله‏ بن حنظله» که با هیئتی از مدینه به دیدنش آمده بود صد هزار درهم و به هر کدام از فرزندان او ده هزار درهم و به سایر اعضای هیئت، هر یک مبالغی‏ کلان به عنوان بخشش و دلجویی داد. آنان پس از بازگشت به مدینه عمل یزید را به عنوان‏ یک کار سفیهانه معرّفی کردند و به مردم گفتند: «که ما اکنون از نزد کسی برمی‏ گردیم‏ که دین ندارد، شراب می ‏نوشد، با سگ‏ ها بازی می ‏کند، اموال مسلمین را بدون حساب خرج‏ می ‏نماید  و چنین مردی لایق خلافت مسلمین نیست.» (5)

یزید نسبت به کارگزاران خود نیز همین ‏گونه ریخت و پاش می‏ کرد و گاه به گاه اموال زیادی ‏را به آنها می ‏بخشید و در مخارج هم آنها را به حساب نمی ‏آورد. نقل شده است که ‏عبدالرحمن بن زیاد والی «خراسان» که مردی مال دوست بود پس از واقعه ی کربلا به دیدن ‏یزید آمد. یزید از او سؤال کرد که چه مقدار مال با خود آورده است؟ جواب داد «بیست‏میلیون درهم». یزید از او پرسید آیا مایل است اموال را محاسبه و تحویل دهد و مجدداً به محلّ مأموریت خود برگردد، یا اینکه اموال را به نفع خود بردارد و از مأموریت‏صرف نظر کند؟ عبدالرحمن دومی را ترجیح داد و با برداشتن اموال، از مراجعت مجدد به محلّ مأموریت صرف نظر کرد. (6)

مردمی که بی چوپان ماندند
در نتیجه ی اعمال و رفتار ناشایست یزید، مردم که در اثر تبلیغات سوء، با اهل بیت عصمت (ع) چندان آشنا نبودند، فریب ادعای زهد «عبدالله بن زبیر» را خوردند و بسیاری از آنان پیرو او شدند. (7) در چنین شرایطی، امام حسین (ع)، از بیعت با یزید امتناع ورزید و از راه مکه، به کربلا رفت. و شد آنچه شد...

پی نوشت:
1. مجلسی، محن الابرار ترجمه ی مقتل بحارالانوار، ص 428
2. شوشتری، نورالله، مجالس المؤمنین، ج 2، ص 547؛ به نقل از مجلسی، همان.
3. مروج الذهب، ج 3، ص 65؛ به نقل از صفائی حائری، عباس، تاریخ سید الشهدا، نشر مسجد مقدس جمکران، ص 139
4. همان، ص 67؛ به نقل از همان، ص 140
5. ر.ک. تاریخ طبری، ج ۴، ص ۳۶۸؛ به نقل از پژوهشکده تحقیقات اسلامی، کتاب زمینه های قیام امام حسین (ع)، ص 108
6. همان، ص 234؛ به نقل از همان.
7. صفائی حائری، همان، ص 141

بازدیدها: 5580 مرتبه
مجموعه مربوطه اخبار فرهنگی و مهدوی