نسبت به ازدواج با نامزدم تردید دارم

... ( تحصیلات : لیسانس ، 19 ساله )

سلام من دختر ... ساله هستم ومتاسفانه تو این سن درگیر یه انتخاب بزرگ شدم من تا الان اصلا به ازدواج کردن انقدر جدی فکر نمیکردم اما از بعد کنکور ماجرای خواستگاری یکی از اشنایان خانوادگیمون پیش اومده اقا بسیار موجه هستند هم اصالت خانوادگی و هم وقار و موقعیت شغلی مناسب دارند. ا بابت ایشون هیچ نگرانی ندارم اما مشکل اصلی اینجاست که تقریبا دو ماه هست که در جریان اشنایی قرار گرفتیم و این مدت طبق رسوم خانوادگی پیش میریم قرار خواستگاری و یا صحبت در محیط بیرون و البته مشاوره از اونجایی که مشاورمون دوست خانوادگیمون هست نمیتونم راحت باهاشون صحبت کنم . مشکل من اینجاست که درچهره ایشون من هیچ رضایتی نمیبینم دایم فکر میکنن و از هیچی مطمئن نیستن من اصلا نظر ایشون رو نسبت به ازدواجمون نمیدونم خیلی سنتی داره پیش میره ماجرا و این منو نگران میکنه ینی دختر و پسر تو ازدواج سنتی هیچ علاقه ای نباید بهم داشته باشن و هی برن دائم باهم حرف بزنن و منم منم کنن؟ من خیلی خسته شدم از سرچ های اینترنتی کتاب های مشاوره قبل از ازدواج دائم در حال فکر کردن به این ماجرا هستم و وقتی چهره تردید دار اقا رو میبینم اشک از چشام جاری میشه انگار جفتمون ناخواسته تو یه مسیر قرار گرفتیم و همینجور پیش میریم خواهش میکنم جواب سوالم رو بدین ایا نباید خود ایشون نسبت به ازدواج با من علاقه ای نشون بدن؟ تا کجا باید هی حرف بزنیم ؟ همه ی خواستگاری ها این پروسه ی خسته کننده و تکراری رو داره ؟ من تقریبا حرف های ایشون رو حفظ شدم بس شنیدم
متشکرم بابت کمکتون