برای آشنایی با شیوه هاو سبکهای نقاشان فرنگی به اروپا سفر کرد  زمانی که در پاریس بودفقر دامانش را گرفت و حتی برای سیر کردنشکمش هم پولی نداشت یک روز وارد رستورانی شد و سفارش غذا داددر آنجا رسم بود که افراد متشخص پس از صرف غذا پولغذا را روی میز میگذاشتند و میرفتند،معمولا هم مبلغی بیشتر، چرا کهاین مبلغ اضافی بعنوان انعام به گارسون میرسید اما کمال الملک پولی در بساط نداشتبنابراین پس از صرف غذا از فرصت استفاده کرد از داخل خورجینی که وسایل نقاشی اش در آن بود مدادی برداشت و پس از تمیز کردن کف بشقاب عکس یک اسکناس را روی آنکشید بشقاب را روی میز گذاشتو از رستوران بیرون آمدگارسون که اسکناس را داخل بشقاب دید دست برد که آن رابرداردولی متوجه شد که پولی در کارنیست و تنها یک نقاشی ست بلافاصله با عصبانیت دنبال کمال الملک دوید یقه او را گرفتو شروع به داد و فریاد کرد صاحب رستوران جلو آمد و جریانرا پرسیدگارسون بشقاب را به او نشان دادو گفت این مرد یک دزد و شیادستبجای پول عکس اش را داخل بشقاب کشیده صاحب رستوران که مردی هنر شناس بوددست در جیب برد و مبلغی پول به کمال الملک دادبعد به گارسون گفت رهایش کنبرود این بشقاب خیلی بیشتر ازیک پرس غذا ارزش دارد امروز این بشقاب در موزه ی لور پاریس بعنوان بخشی از تاریخ هنری این شهر نگهداری میشود.