وصیت نامه شهید حسام الدین ابوالمعالی :: جاویدالاثرشهیدفرهاد(محمدرضا) معصومیان

بسم الله الرحمن الرحیم

« ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنۀ یقاتلون فی سبی لالله فیقتلون و یقتلون وعدا علیه حقا فی التورایۀ و الأنجیل و القران و من اوفی بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذلک هوالفوز العظیم »

« خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده ، آنها در راه خدا جهاد می کنند که دشمنان دین را به قتل رسانند و یا خود کشته شوند، این وعده قطعی است بر خدا و عهدیست که در تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده و از خدا باوفاتر به عهد کیست ای اهل ایمان. شما به خود در این معامله بشارت دهید که این معاهده با خدا به حقیقت . « سعادت و فیروزی بزرگی است » .

من در ره حق ندارم از مردن باک

خواهم که شوم به وقت جان دادن پاک

جان هر چه رسد ز جانب دوست نکوست

از تیر بلای حق نگردم غمناک

با درود و سلام بر منجی عالم بشریت، امام زمان( عج) و نایب برحقش، امام خمینی و با درود و سلام بر حماسه آفرینان جبهه توحید، رزمندگان سلحشور ایران و با درود و سلام بر خانواده های معظم شهدا .

این حقیر، محمد ابوالمعالی، برحسب وظیفه و نیازی که در این برهه از زمان احساس می شود اقدام به نوشتن چند سطری به عنوان وصیت نامه نمودم که امیدوارم مورد رضای حق تعالی قرارگیرد. انگیزه ای که من برای آن به جبهه آمدم آن تکلیف شرعی بود که حسین « هل من ناصر » اماممان بر دوش ما نهاده بود. برای این به جبهه آمدم تا به ندای زمانمان لبیک گفته باشم. برای این به جبهه آمدم تا راه حسین را، که با ریختن خون پاک خود در صحرای کربلا بنیان نهاد، رفته باشم. برای این به جبهه آمدم تا خود را در این دانشگاه بزرگ انسان سازی بسازم. انسان خیلی سست و لغزان است ، تا تذکر و یادآورینباشد و از خدا غافل شده راه پستی را در پیش می گیرد. مسلمان باید حتماً خودش را با رفتن به جبهه و اعمال خیر دیگر متذکر سازد، تا خدای نکرده مورد غضب خدا قرار نگیرد. خدایا، پناه می برم به تو از غضبت، خدایا، خداوندا، شهادت، این فوز عظیم، را نصیب من گردان تا شاید به این وسیله گناهان زیاد من بریزد و به قرب تو برسم . خدایا ، خداوند ا، شهادت نزدیکترین راه برای رسیدن به توست. شهادت رهی است که انسان عاقل آن را انتخاب می کند. شهادت رهی است که امام حسین و ائمه اطهار انتخاب کردند . شهادت رهی است که شهدای انقلابمان همچون بهشتی و رجائی و باهنر و مطهری انتخاب کرده اند. مسلماً این راهی است که انسان را به کمال می رساند . این راه تنها راه و بهترین و نزدیکترین راه برای رسیدن به لقاءالله است.

خدایا، خداوندا، شکرت می گذارم از اینکه مرا از زمره شهدا قرار دادی و مرا از روزی خود متنعم ساختی . برادران عزیز ، انقلابمان به فداکاری های زیادی نیاز دارد. انقلابمان، بعد از گذشتن هفت سال، احتیاج به پاکسازی اداره جات و کارخانجات و دیگر مکان ها دارد . انقلابمان به عالمانی همچون طباطبائی و مطهری نیاز دارد. انقلابمان نیاز به متخصصین و مبتکرین متعهد دارد . کلمۀ تعهد در بین علما و متخصصین خیلی مهم است، چون انقلابمان از عالمان بی عمل ضربه خورده و می خورد و متخصصین بی تعهد هستند که علمشان را در راه غیرخدا به کار گرفته به انقلابمان ضربه می زنند. دوستان و برادران دانشجو، مسئولیت شما در دانشگاه ها خیلی سنگین است. شما عزیزان باید در دانشگاه ها فداکاری و جان گذشتگی های زیادی بکنید . نباید بگذارید از این دانشگاه ها کسانی بیرون بیایند که به خون ملت تشنه و نسبت به این انقلاب و رهبری آن بی تفاوت و بلکه دشمن باشند. برادران دانشجو ، این واقعاً ضایعه بزرگی است که برادران حزب الهی به دانشگاه ها بروند و بعد از اینکه فارغ التحصیل شدند آدم های بی خود و بی تفاوت باشند. برادران حزب الله باید در زمینه درسی کوشا و پیشتاز از دیگران باشند. آنها باید دانشگاه ها را پر کنند تا جای خالی برای افراد ملحد باقی نماند . حوزه ها، این مراکز سیاسی و معنوی، باید قداست خودش را حفظ کند و برادران طلبه و دیگر برادران باید نگذارند که خدای نکرده از حوزه ها افراد ضد خدا با افکار سیاسی غلط بیرون بیایند.

از برادران و خواهران انتظار دارم پشتیبان ولایت فقیه بوده و امر او را امر رسول الله بدانند و بدون هیچ کم و کاستی اطاعت کنند. امروز مسئله اصلی کشورمان جنگ است و این جنگ باید تا دفع کل فتنه از عالم ادامه داشته باشد . نکند وسوسه ها و زمزمه هایی شروع شود که این جنگ را به صلح تحمیلی بکشاند . صلح تحمیلی یعنی پایمال شدن این همه خون شهید. برادران عزیز مسئله جنگ را مسئله اصلی خود بدانند و از کمک به جبهه، چه در خط مقدم و چه در پشت جبهه، دریغ نکنند . امروز کسانی که می گویند باید امام زمان بیاید تا در جوار او مبارزه کنیم و ظلم و فساد را ریشه کن کنیم رجوع به خودشان بکنند، ببینند آیا واقعاً این کار را می کنند، یا اینکه به مبارزه با او برمی خیزند. امروز که نایب او، امام خمینی، برای ظهور امام زمان به جنگ با دشمنان او برخاست، حاضر به شرکت و همکاری در این مبارزه بی امان نمی شوند، ببین چگونه ادعا دارند که ما مبارزه را در رکاب آن حضرت می کنیم. عزیزان، اگر فرزندان شما مایلند به جبهه بروند مانع و جلوگیر آنها نباشند، بلکه مشوق آنها باشند. فرزندان خود را با فرستادن به جبهه بیمه کنید تا از هرگونه فساد اخلاقی و انحرافات فکری در امان باشند. در پایان از برادران تقاضا دارم که برای ظهور امام زمان( عج) دعا کنند و خود را آماده برای ظهور امام زمان کنند.

« والسلام »

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار

ابوالمعالی مورخه 27/2/65

ضمناً 8 روز روزه از پارسال و چند روز از امسال روزه قرض به گردن من است. قرض روزه های مرا به برادران بسیجی بدهند و خرج هایی که برای من می دهند، سعی کنند بیشتر برادران بسیجی را دعوت کنند. اگرچه اقوام و دوستان جای خود دارند و با عرض معذرت اگر امکان دارد مقداری نماز هم برای من قرض بدهید و از خدا برایم طلب مغفرت کنید. مقدار خمسی که قرار بود بدهم و نَنَه در جریان آن است، بدهید و مبلغ 500 تومان پول در بانک تهران دارم که دفترچه آن در داخل کیف من است و آن ساعتی که خریده بودم و در دست محمود است. پدرم یا علی یا حسین هرکدام که صلاح می دانید، بردارید و کتاب های درسی ام که به درد علی سلمان می خورد بردارد. ضمناً به او بگویید از طرف من از هم اتاقی هایم، از اینکه آنها را اذیت کردم، معذرت خواهی کند و به آنها بگوید که مرا حلال کنند و برایم دعا کنند و نیز از دوستان دیگر دانشگاهی ام طلب حلالیت کند . از خاله هایم، مخصوصاً خاله ایران، می خواهم که اگر من یا دیگران شهید شدیم بی تابی نکند و توکل بر خدا کند و راضی باشد به رضای خدا. از عمه ها و دیگر اقوام حلالیت می طلبم و از آنها تقاضا دارم پشتیبان این انقلاب و جنگ و رهبر انقلابمان باشند و راهم را ادامه دهند. در پایان از خانواده ام تقاضا دارم اگر جنازه به دستشان رسید، مرا در کنار دیگر شهدای مهدی شهر به خاک بسپارند.

مطالب و وصیت ها زیاد است که اینجا جای آن نیست . از خانواد ه ام تقاضا دارم اگر کم وکاستی در وصیت نامه وجود دارد، آن را آن طور که صلاح م یدانند برطرف کنند.

مورخه 27/2/65

حمیدیه

ابوالمعالی