بهار یعنی نقطه سر خط
قرار نیست سال جدید فقط در تقویمهایمان بیاید و از امروز بجای نود و شش بنویسیم: نود و هفت. باید با آیین بهار، زندگیمان را متحول کنیم تا روزهای بهتری در انتظارمان باشد.
امروز رفت و مسافری جدید آمد تا باور کنیم زندگی جریان دارد اما اگر قرار باشد این تمام شدن و شروع شدنها فقط در تقویم صورت بگیرد، ضرر بزرگی کردهایم. باید از بهار بیاموزیم و «حال» مان را تغییر دهیم. درسهای این فصلِ رنگارنگ برای زندگی ما کم نیست و بهتر است هر کدام در روزهای ابتدای سال دنبال نشانههایی باشیم که میتواند کمکمان کند تا سالی بهتر از سالهای قبل داشته باشیم.
هیچ وقت از رفتن زمستان و سال قبل، غافلگیر نمیشویم چون میدانیم تعداد ورق های تقویم 356 تاست و تا ابد ادامه ندارد، پس چرا در دنیایی که نه ماندگار است و نه قول ماندن به کسی داده، اگر از دست دهیم، غافلگیر میشویم؟
رفتن، رسمی است همیشگی
دیگر تمام شد! سال نود و شش را میگویم و ما برای رفتنش نَه زانوی غم بغل کردیم و نه اشک ریختیم بلکه خانههایمان را آب و جارو زدیم و خودمان نو نوار شدیم تا دوباره تکرار کنیم، نقطه بگذاریم و برویم سرِخط و باورمان شود اگر طبیعت بعد از سرمای زمستان، می تواند میزبان روییدن غنچه ها باشد، پس ما نیز می توانیم آیین بهار را در زندگی مان تازه کنیم، می توانیم در مشکلات ادامه دهیم و بجای آنکه کم بیاوریم و گاهی از سرمای روزگار نا امید شویم، به رویش دوباره و فصل سبزی فکر کنیم که خواهد آمد و این وعده ای است که از ابتدای خلقت محقق شده.
رسم دنیا این است که باید خودمان را در طول زندگی برای رفتن های زیادی آماده کنیم، گاهی به انتخاب خودمان و گاهی بر خلاف علاقه مان. آنچه که مهم است، نحوه ی برخورد ما ست زمانی که رفتن را گریزی نیست و مهم قدرتی است که باید داشته باشیم تا بجای متوقف شدن، منتظر شروعی دوباره باشیم. هیچ وقت از رفتن زمستان و سال قبل، غافلگیر نمیشویم چون می دانیم تعداد ورق های تقویم 356 تاست و تا ابد ادامه ندارد، پس چرا در دنیایی که نه ماندگاراست و نه قول ماندن به کسی داده، اگر از دست دهیم ، غافلگیر می شویم؟
تغییر برای روزهای بهتر
اولین چیزی که بهار با خود می آورد ، تغییر است. از رنگ زمین و هوای اسمان گرفته تا شکوفه هایی که کم کم باز می شوند، همه و همه می گویند فقط گذراندن روزهای سرد و شروع دوباره نمی تواند حال روزگارمان را بهتر کند، باید تلاش کنیم اگر کنار سفرههای هفت سینمان میخوانیم: یا محول الحول و الاحوال، برای این حال بهتر گاهی باید حتی بجنگیم. زندگی نه در روزهای سختش می ماند و نه در روزهای راحت؛ پس بهتر است اگر روزگار بهتری میخواهیم، برای بهتر شدن شرایط، به دنبال تغییر باشیم و همین ابتدای سال تصمیم بگیریم سال بهتری را برای خودمان و دیگران بسازیم. جوانههایی که امروز سبز میشوند، روزهای زیادی را در سرما تاب آوردهاند و این رمز انسانهای موفق است که در سختیها، بجای پشیمان شدن و کنار کشیدن مقاومت میکنند تا روزی که چندان هم دور نیست، شکوفا شوند.
برای آنکه تغییر کنیم، میتوانیم رویاها و آرزوهایمان را بنویسیم. بعضی از آنها سالها خاک خوردهاند و فراموششان کردهایم، بهتر است این روزها کمی در خودمان بگردیم، آرزوها و هدفهایی که به بهانهی سختی راه، بایگانی شدهاند را جلوی چشمانمان بگذاریم و این بار روی کاغذی بنویسیم تا بتوانیم حساب شدهتر برای محقق شدنشان قدم برداریم.
قدم قدم تا رسیدن
هیچ شکوفهای در یک شب سبز نمیشود؛ این را بهار به ما میگوید که تمام زمستان را تاب آورده تا امروز رنگ روزگارمان را سبز کند. آرزوهای ما نیز در زمان کم و بدون تحمل سختیها به دست نمی آیند. وقتی در ابتدای سال آنها را می نویسیم، خوب است که برای رسیدن به تک تکشان، برنامه بریزیم. قدمهای کوتاه تعیین کنیم و هدفهایمان را خُرد کنیم تا سنگ بزرگی نباشد، نشانهی نزدن.
برخی آرزوها هر سال تکرار میشوند، هر سال همین حوالی میگوییم: دیگر به دستش میآورم، اما چند روز بعد بجای آنکه به دنبالش برویم، فراموش کرده و درگیر روزمرگی میشویم. سال هزار و سیصد و نود و هفت باید سال رسیدن به آرزوهایی باشد که مدتها است چشم انتظار ما هستند. قدم به قدم، آهسته و پیوسته حرکت میکنیم، شاید حتی تا پایان سال محقق نشوند، اما میدانیم به سمتشان حرکت کردهایم و به آنها نزدیکتر شدهایم.
مهربان چون بهار
بهار چهرهی خندان و زیبای طبیعت است، لبخندی عمیق که بر جان و دل مینشیند، تا جایی که میگوییم: با آمدنش، خوش به حال روزگار... ما نیز میتوانیم نه تنها در بخشی از سال، که تمام آنرا بهاری باشیم و با لبخند، حس خوب، رفتار آرام و حرفهای مثبت، به دیگران و زندگیشان، امید و سرسبزی هدیه کنیم. میتوانیم بهار باشیم، بخشنده، بیتوقع و پُر از اتفاقات دوست داشتنی.