بهلول روزی پای بر جاده ای می گذاشت .
کاروان خلیفه ( هارون الرشید ) با جلال و
شکوه و آشکار شد .
خلیفه خواست ، با او شوخی کند .
گفت : موجب حیرت است که تو را پیاده
می بینیم ! پس" الاغت " کو ؟
بهلول گفت: همین امروز عمرش را داد به
" شما ."