برخی از ما ایرانی ها وقتی با یک فرد غیر همزبان مواجه می شویم و با او به صحبت می پردازیم حرف زدنمان خنده دار می شود . اول صبح حمله بیت المقدس در اطراف خونین شهر متوجه یک جوان عراقی شدم از نیروهای جوانی بود که هنوز به گونه اش ریش درنیامده بود وقتی مرا دید به سمت من آمد و با خوشحالی با زبان عربی شروع به صحبت نمود ؛ از جملاتش متوجه شدم بدنبال نیروهای خودشان است .

خواستم تکلیفش را روشن کرده باشم با زبان فارسی جوابش دادم که " اینهایی که تو به دنبال آنها هستی همه سَقَط(1) {مرده} شدند " تا  فارسی صحبت کردن مرا شنید ؛ به خودش آمد و مرگ یا اسارتش را جلوی خودش دید و  زار زار شروع به گریه کرد و من هم با رافت اسلامی و انقلابی ، صورتش را بوسیدم و گفتم  : آن موقع که با هم می جنگیدیم دشمن بودیم الان دیگر اَخی {برادر} هستیم .

پس از این گفتگو ها او را به همراه دیگر اسرا به عقب فرستادیم و...

(به نقل از برادر گل محمد نورانی )

(1) کلمه سَقَط عربی است ولی در فارسی و در لهجه و زبان مهدی شهری به عنوان « مرده » بکار برده می شود . معمولا در لهجه مهدی شهری اگر کسی می خواهد نفرت خود را به مرگ یکی بیان کند از لفظ سَقَط استفاده می کند.