در 27 تیر ماه سال 1367 بود که اعلام شد «جمهوری اسلامی ایران طی نامه‌ای به دبیر کل سازمان ملل، قطع‌نامة 598 شورای امنیت را پذیرفته است» ؛ از سوی مسئولین در خصوص دلایل پذیرش قطعنامه از سوی ایران مطالب مختلفی بیان شد که یکی از دلایل پذیرش قطعنامه ؛ کمبود نیروی رزمنده در جبهه ها عنوان می شد . در دفترچه خاطرات یکی از رزمنده ها این واقعیت تلخ اینگونه بیان شده بود  :

امروز 15/3/1367 ساعت چهار بعدازظهر برای بدرقة رزمندگانی که قرار است به جبهه اعزام شوند، از خانه خارج خارج شدم. اما متأسفانه موقعی رسیدم که افراد اعزامی مهدی‌شهر را ترک کرده بودند. معمولاً ساعت اعزام با تأخیر همراه بود ؛ اما این‌بار شاید حتی قبل از موعد مقرر نیروها اعزام شده بودند؛ علت آن هم شاید این بود که هر چه دیرتر حرکت می‌کردند، بیشتر آبروریزی!!؟ می‌شد؛ آخَر اعزام سومین سپاهیان صدهزارنفری ـ که این‌روزها تبلیغ می‌شود ـ چه تناسبی با اعزام رزمندگانی به تعداد انگشتان یک دست دارد ، یکی از دوستان مطلبی را به شوخی می‌گفت که البته حکایت از واقعیتی تلخ دارد. به گفتة او، در یکی از این اعزام‌ها، ماشین سپاه در شهر با بلندگو یکی از نوحه‌های معروف آهنگران (این همه لشگر آمده عاشق دیدار حسین ) را پخش می‌کرد. دوستم می‌گفت: خواستم «این همه لشکر» را نظاره کنم. دیدم تنها یک رزمنده در ماشین نشسته است و تازه دست او را هم محکم گرفته‌اند که یک‌وقت فرار نکند!