در خوابنامهاش نوشته بود : ایــن دفــعــه مــن خـوابـم را دیدم و نمیدانم تا چقدر صحت داشته باشد مـیخـواهـم عــازم جـبهه شوم و شهید نادعلیان آمده به من میگوید تو این دفـعـه در خـط اول جــبـهـه فـاو شـهـیـد میشی اگر شهید شدم باز از شما پـدر ومـادرم و دوسـتـانـم مـیخـواهـم که بعد از شهادتم برایم دعا کنید تا خداوند از گناهانم درگذرد.
شهید مجتبی سعیدی در منطقه فاو درسال 1365 به آرزوی دیرینهاش رسید.
نام : مجتبی |
نام خانوادگی : سعیدی |
نام پدر : حسین |
شغل : پاسدار |
تاریخ تولد : 25/3/1346 |
سن : 18 سال |
محل شهادت : فاو |
تاریخ شهادت : 24/1/65 |
منطقه عملیاتی والفجر8 |
ما سینه زدیم ، بی صدا باریدند/ از هرچه که دم زدیم ،آنها دیدند...
ما مدعیان صف اول بودیـــــــم / از آخر مجلس شهدا را چیدند....