بخش اسلامی
بخش هشتم (فریب خوردن آدم و حوا از شیطان)
شیطان پس از ورود دوم خود به بهشت، در همان دهان مار با آدم(ع) شروع به صحبت کرد. آدم (ع) فکر کرد این مار است که با او سخن می گوید و نمی دانست که شیطان به واسطه قرار دادن مار در حال صحبت با اوست. شیطان از زبان مار گفت: ای آدم! خدا نمی خواهد شما برای همیشه در بهشت بمانید زیرا هر کس از میوه های این درخت بخورد جاوید می ماند. با این دستور که خدا به شما داده قصد خیانت داشته! از آن بخورید تا جاوید بمانید! حضرت آدم (ع) فرمود: ای مار! این سخن که تو می گوی از غرور شیطان است. چگونه ممکن است که خداوند قصد خیانت به ما را داشته باشد؟! مار گفت: خداوند ارحم الراحمین است و بخیل نیست و در گفته های خود اصرار ورزید و بدان سوگند یاد کرد.
شیطان هر قدر وسوسه کرد، آدم نپذیرفت و با او مخالفت نمود. وقتی که شیطان از آدم (ع) مایوس شد، نزد همسرش حوا رفت و به او گفت : ای حوا! آیا هیچ می دانی آن درختی که خدامند برای شما حرام کرده بود، اکنون برایتان حلال است؟! زیرا خدامند دید که اطاعت و عبادتشما بسار نیکو بوده است. اگر می خواهی برای اثبات من، امتحان کن. فرشتگانی که موکل بر آن درخت بودند و نیز حیواناتی که از آن منع می کردند، دیگر با شما کاری ندارند و این دلیل بر آن است که درخت ممنوعه برای شما حلال شده است. اگر تو زودتر از آدم از آن بخوری بر او مسلط خواهی شد و او را مجبور است از تو اطاعت کند!
حوا گفت : من اکنون امتحان می کنم. حوا به سوی درخت ممنوعه رفت و هنگامی که فرشتگان خواستند تا او را از نزدیک شدن به آن درخت منع کنند، خداوند از طریق وحی آنان را مورد خطاب قرار داد و فرمود: شما کسی را که فاقد عقل است، منع کنید نه کسی را که به او عقل دادم وآن حجت برای اوست. اگر مرا اطاعت کند ثواب می بیند و اگر مخالفت ورزد، عذاب خواهد شد.
فرشتگان در پی این خطاب الهی از او در گذشتند.
حوا نیز خیال کرد که واقعا خوردن از آن درخت حلال شده و ایرادی در کار نیست. مقداری از میوه ی درخت را خورد و طوری هم نشد. با خود گفت: مار درست گفته است و میدانسته که خوردن از آن حلال شده است.
سپس نزد آدم (ع) رفت و به او گفت: آیا میدانی که خوردن از آن درخت بر ما حلال شده است؟! زیرا من نزدیک آن رفتم و فرشتگان هم مانع نشدند و مقداری از آن را خوردم و میبینی هیچ مشکلی هم پیدا نکرده ام. آدم (ع) هم فریب زن خود را خورد و با حوا به سوی آن درخت رفت و از میوه ی آن خورد! در این حال خدامند آدم و حوا را مورد خطاب قرار داد و فرامین خود مبنی بر خروج آنان و شیطان را از هشت به منصه ی ظهور رساند.
منبع: شیطان در کمینگاه؛ صص 56و55