آیا آن کس که
(همچون پیامبر اسلام) دلیل روشنى (مثل قرآن) از طرف پروردگارش دارد و
بدنبال او شاهدى از اوست، و پیش از او (نیز) کتاب موسى (که) رهبر و رحمت
بوده است (بر آمدن او بشارت داده، مانند کسى است که این خصوصیات را نداشته
باشد؟)، آنان (کسانى که حقجو هستند) به او ایمان مىآورند، و هر کس از
احزاب (و گروههاى مختلف) که به او کافر شود، وعدگاهش آتش است. پس، از آن
در تردید مباش (که) قطعاً آن (وحى، کلامِ) حقّى است (که) ازپروردگارت (نازل
شده)، اگر چه اکثر مردم ایمان نیاورند.
نکته ها
روایات بسیارى از
ائمه معصومینعلیهم السلام رسیده است که مراد از «شاهد» در این آیه علىبن
ابىطالبعلیهما السلام است.(30) چنانکه خود حضرت على علیه السلام نیز در
خطبهاى فرمود: مُراد از «شاهد» من هستم. طبق این آیه، شاهد و گواه
پیامبرصلى الله علیه وآله از اوست، نه جداى از او. و طبق روایات شیعه و
سنّى پیامبرصلى الله علیه وآله فرمودند: من از علىّ هستم و علىّ از من
است.(31) در آخرین آیهى سورهى رعد آمده است که وقتى کفّار به پیامبر
صلى الله علیه وآله گفتند: «لست مرسلاً» پیامبر صلى الله علیه وآله به امر
خداوند پاسخ مىدهد: «کفى باللّه شهیداً بینى و بینکم و مَن عنده علم
الکتاب» یعنى براى گواهى میان من و شما، خداوند و کسى که علم کتاب نزد اوست
کافى است. در آنجا نیز طبق روایات شیعه و سنّى مُراد از «مَن عنده علم
الکتاب» علىبن ابىطالب علیهما السلام است که شهید و گواه پیامبر صلى الله
علیه وآله است. در آنجا شهید و در اینجا شاهد است.30) کافى، ج1، ص 190. 31) صحیح بخارى، کتاب صلح، باب «کیف نکتب» ؛ مسند احمد حنبل، ج 5، ص 356.
پیام ها
1- در تبلیغ، با شیوهى سؤال، وجدانهاى سالم را به قضاوت بطلبیم. «افمن کان» 2- قرآن، حجّت خداوند بر مردم است. «بینةٍ من ربّه» 3-
کسى که در زمان حیات پیامبرصلى الله علیه وآله همراه و دنبالهرو اوست، پس
از پیامبرصلى الله علیه وآله هم جانشین پیامبرصلى الله علیه وآله است.
«یتلوه» 4- وجود پیروان راستین، وارسته و فداکار، یکى از راههاى شناخت و حقّانیّت پیامبران است. «بیّنة ... شاهدٌ منه» 5
- خداوند حجّت را بر مردم تمام کرده است، هم خود قرآن معجزه است و هم
گواهى چون علىبن ابىطالبعلیهما السلام دارد و هم تورات از قبل بشارت آن
را دادهاست. «بینةٍ من ربه ... شاهدٌ منه ... و من قبله کتاب موسى» 6- کتب آسمانى، مؤیّد یکدیگرند. «من قبله کتاب موسى» 7-
در تبلیغ، شناخت مخاطب یک اصل است، چون در حجاز یهودیان بیش از مسیحیان
بودهاند، خطاب قرآن با آنان است، گرچه در انجیل هم بشارات بسیارى آمده
است. «من قبله کتاب موسى» 8 - کتب آسمانى و قوانین الهى، راه هدایت و وسیلهى رحمت براى مردم هستند. «اماماً و رحمة» 9- مردم باید کتاب آسمانى را امام وپیشواى خود قرار دهند. «کتاب موسى اماماً» 10- امامت و رحمت باید در کنار هم باشند. «اماماً و رحمة» 11- ملاک و محور، حقّ باشد نه حزب. بجاى توجّه به حزب و نژاد و منطقه، بدنبال پیروى از حقّ باشیم. «و من یکفر به من الاحزاب» 12-
همهى مردم از هر گروه و طایفه و حزب باید به قرآن رو آورند وگرنه گرفتار
قهر الهى هستند. «و من یکفر به من الاحزاب فالنار موعده» 13- کفر برخى از مردم سبب دلسردى و تزلزل مؤمنان نشود. «و من یکفر ... فلاتک فى مریةٍ منه» 14- اکثریّت، نشانهى حقانیّت نیست. «الحق من ربّک ... اکثر الناس لایؤمنون»