حضرت امیر متعال یاد خود
سبب روشنائی دلها قرار داد و پس از کری و ناشنوائی به وسیله آن می شنوند پس
از تاریکی به واسطه آن می بینند و بعد از نافرمانی، مطیع می گردند، و خدای
بزرگ در مقاطعی از زمانها و فترتها سینه ها و دل بندگانی را گشاده و با
ظرفیت می گرداند، و به دلهایشان الهام می نمایند، و با کنه و حقیقت عقلشان
سخن می گوید.
و با نور خدا گوش و چشم و دلشان باز می گردد و متذکر ایام
الله می شوند و از مقام و عظمت خدا می هراسند. اینان به منزله چراغ
راهنمای دلهای مردم اند که به خدا دل می دهند، راه برای او هموار می کنند و
گو اینکه مژده نجات را به او می دهند و کسی را به راه های چپ و راست
انحراف پیدا کند، راه درست را به او می نمایانند و او را از هلاکت و تباهی
بر حذر می دارند، و برایش مثل چراغهایی می مانند که در تاریکی روشن گردیده،
و شبهات را از دلش می زدایند.
آری اهل ذکر او را به جای دنیا برگزیده
اند و تجارت و بیع آنها را از یاد او باز نمی دارند و در سراسر زندگی با
شعار و یاد او روزگار را می گذارند، و همواره حرامهای خدا را در گوش غافلان
زمزمه می کنند، به معروف امر و از منکر دوری می نمایند و بلکه گرد منکر
نمی کردند.
گویا اینان راه دنیا را تا آخر طی کرده و به آن رسیده اند و
عالم پس از مرگ را با چشم مشاهده کرده اند، و چنین اند که گویا مسائل
پنهانی و غیبی عالم برزخ را در مدت اقامت آنجا، به عینه می دانند و از آن
آگاهند و عذاب قیامت بر ایشان محقق گشته، و با این حالت و خصوصیات پرده و
حجاب آن جهان را از مقابل دیدگان اهل دنیا بر می دارند، تا آنها را هدایت
کنند و گویا آنچه دیگران نمی بینند، ایشان می بینند و آنچه دیگران نمی
شنوند، ایشان می شنوند.
پس اگر ایشان را در ذهن خود به تصویر بکشی و
مقامات معنوی و مجالس شایسته شان را از نظر بگذرانی که دفتر اعمالشان را
گسترده و مقابل خود نهاده اند و بر کارهای کوچک و بزرگی که مأمور انجام
آنها بوده و کوتاهی کرده اند و یا از آنها نهی شده اند و زیاده روی کرده
اند و بارهای خود را بر دوش گرفته و از محل آنها ناتوان گشته اند، اینجاست
که گریه و بغض گلویشان را می فشارد و با گریه و زاری و سوال و جواب خود را
موخذه می کنند و از پشیمانی به درگاه خدا ناله سر می دهند و با گناهانشان
اعتراف می نمایند.
اگر ایشان را با این حالات تصور کنی نشانه های هدایت
و چراغهای روشنگر تاریکی را دیده ای که فرشتگان در اطرافشان گرد آمده و
وقار و آرامش، بر دلشان فرود آمده و درهای آسمان به رویشان گشوده و مقامهای
سرافرازی و کرامت بر ایشان گشوده و مقامهایی سرفرازی و کرامت بر ایشان
مهیا کشته، مقامهایی که در جواب قرار دارد، زیرا خداوند از کارشان خشنود و
کوششان را ستوده است.
این بندگان با دعا نسبت به درگاه خدای متعال خود
را در معرض نسیم بخشش وی از گناهان، قرار داده و رهین عفو او گشته و چون
خود را به فضل او محتاج می دانند و اسیرانی خوار در مقابل عظمت اویند.
اندوه بسیار، دلهایشان را مجروح و گریه زیاد چشمهایشان را زخمی کرده است و
با رغبت کامل، همه درهای رحمت حق را می کوبند و از کسی در خواست دارند که
فراخی ها نزد او تنگ نمی گردد و امیدواران او ناامید، و دست خالی از در
خانه اش باز نمی گردند.(10)
مردن به از آن که زیست باید - بی دوست بکام دشمنانم
چه سود مرا زندگانی - چون از پی سود در زیانم
از راحت این جهان ندارم - جز درد دلی کزو بجانم
بنهادم پای بر سر جان - زان دستخوش غم جهانم
کاریم فتاده است مشکل - بیرون شد کار می ندانم
درمانده شدم، که از عراقی - خود را به چه حلیه وا رهانم