با توجه به ثابت نبودن ماه های قمری در فصول سال، چرا اسلام به جای سال شمسی، سال قمری را معیار قرار داده است؟ می گویند: حتی عربهای جاهلی نیز به این نتیجه رسیدند که سال قمری، قابل استفاده نیست و با اضافه کردن یک ماه در سه سال آن را عملا به سال شمسی تبدیل کردند اما اسلام دوباره، کار آنها را تخطئه کرده و دوباره سال قمری را ترجیج داد، آیا این مسئله صحیح است؟ آیا اعراب جاهلی از یهودیان این مسئله را گرفته بودند و مسلمان به دلیل خارج شدن از سلطه تقویم یهودی به تغییر دست زدند؟
پاسخ:
در سال دهم هجری آیه ای نازل شد که این روش محاسبه تقویم را کار کفار دانسته و دستور داد که همه سالها بایستی فقط 12 ماه داشته باشند. آیات 36 و 37 سوره توبه:
إِنَّ عِدَّةَ الشهُورِ عِندَ اللَّهِ اثْنَا عَشرَ شهْراً فی کتَبِ اللَّهِ یَوْمَ خَلَقَ السمَوَتِ وَ الأَرْض مِنهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِک الدِّینُ الْقَیِّمُ فَلا تَظلِمُوا فِیهِنَّ أَنفُسکمْ وَ قَتِلُوا الْمُشرِکینَ کافَّةً کمَا یُقَتِلُونَکُمْ کافَّةًوَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ* إِنَّمَا النَّسیءُ زِیَادَةٌ فی الْکفْرِ یُضلُّ بِهِ الَّذِینَ کَفَرُوا یحِلُّونَهُ عَاماً وَ یحَرِّمُونَهُ عَاماً لِّیُوَاطِئُوا عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فَیُحِلُّوا مَا حَرَّمَ اللَّهُ زُیِّنَ لَهُمْ سوءُ أَعْمَلِهِمْ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکفِرِینَ.
ترجمه آیات: بدرستی که عدد ماهها نزد خدا دوازده ماه است ، در همان روزی که آسمانها و زمین را آفرید در کتاب او چنین بوده ، از این دوازده ماه چهار ماه حرام است ، و این است آن دین قویم ، پس در آن چهار ماه به یکدیگر ظلم مکنید ، و با همه مشرکین کارزار کنید همانطور که ایشان با همه شما سر جنگ دارند و بدانید که خدا با پرهیزکاران است.
توضیح اینکه: نسیء گناهی است علاوه بر کفر ، و کسانی که کافر شدند بوسیله آن گمراه می شوند ، یک سال آن ماهها را حرام می کنند و یک سال را حلال ، تا با عده ماههائی که خدا حرام کرده مطابق شود ، پس ( این عمل باعث میشود که ) حلال کنند چیزی را که خدا حرام کرده ، ( آری ) اعمال بدشان در نظرشان جلوه کرده و خداوند مردمان کافر را هدایت نمیکند)
در پاسخ به این سوال توضیح چند نکته ضروری است:
نکته اول: با توجه به آیه فوق از ابتدای عالم سال قمری معیار بوده و سپس سال شمسی معیار قرار گرفته است. بنابر تصریح روایات و گزارشها در آئین ابرهیم علیه السلام بر مبنای سال قمری عمل می شد.(1)
نکته دوم: عرب ها به دلیل دور زدن تحریم جنگ در ماه های حرام و نیز فروش کالاهای فصلی خود اقدام به اضافه کردن یک در سه سال کردند. چون در فصولی که هوای مکه اجازه می داد مردم برای زیارت در ماه ذی الحجه به مکه می آمدند اما ماه زیارت در ذی الحجه ای که هر سال با سال قبل ده روز متفاوت بود باعث می شد در برخی سالها، کالاهای تابستانی و بهاری آنها که عمده فروش آنها بود در دستشان باقی بماند(2) بدین صورت که هر سال 12 ماه بود اما سال سوم، 13 ماه داشتند تا جبران کمبود سه ساله ماه قمری از ماه شمسی را داشته باشند.
اما پاسخ اصلی اینکه ماه قمری و شمسی دو معیار جداگانه دارند.نمی توان گفت چون ماههای قمری بر فصول تطبیق ندارد، پس حتما نادرست است بلکه چنین نیست و دو مبنا برای تقویم وجود دارد که به هم ارتباط ندارد و از هم مجزا هستند
یکی تقویم شمسی و دیگر تقویم قمری ، این دو از هم جدا هستند هر کدام مبنای جداگانه ای دارند
تقویم قمری بر اساس گردش ماه به دور زمین می باشد و تقویم شمسی بر اساس گردش زمین به دور خورشید(اگر چه این مطلب بعدا اثبات شد ولی در زمان قدیم نیز از جای قرار گرفتن خورشید در آسمان و علائم دیگر محاسبه سال شمسی را می کردند)
سوره أنعام آیه 96 خداوند در قران در آیه 96 این مطلب را بیان نموده و آورده اند که
فالِقُ الْإِصْباحِ وَ جَعَلَ اللَّیْلَ سَکَناً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْباناً ذلِکَ تَقْدیرُ الْعَزیزِ الْعَلیمِ
اوست که شکافنده صبح است، و شب را براى آرامش و خورشید و ماه را وسیله حساب قرار داده. این اندازه گیرىِ آن تواناى داناست.
در این آیه بیان می شود که هردو خورشید و ماه وسائل زمان قرار داده شده اند.
مثلا در باره اجسام ما دو روش اندازه گیری داریم ، وزن و حجم ، با دو مبنای مختلف ،نمی شود کسی اشکال کند که چرا این شی وزنش فلان قدر است و حجمش فلان قدر و با هم تطابق ندارند ، خوب جوابش روشن است دو روش اندازه گیری هستند با مبنای متفاوت بنا نیست با هم تطابق داشته باشند
همین طور است سال قمری و شمسی ، وقتی مبنای متفاوت دارند بنا نیست با هم تطبیق داشته باشند ،و کسی که بخواهد اینها بر هم تطبیق دهد کار غیر علمی است.
مثال دیگر در خود سال شمسی یا قمری ما دو نوع محاسبه داریم ، هفته و ماه
این دو یکی مبنایشان سی روز و دیگری مبنایش هفت روز و دیگری در حدود سی روز است ، نمی شود اشکال کرد که چرا شنبه همیشه سوم ماه نیست و در گردش است، خب مبنا متفاوت است و اگر کسی هفته از اول ماه حساب کند وقتی آخر ماه دو روز اضافه آورد بگوید هفته آخر ماه نه روز است ، این حرف چقدر غیر علمی و مضحک است
همین طور است تطبیق ماه قمری و شمسی بر هم .
بنابراین هر کدام معیار خاص خود را داند و هر کدام مزیتی جداگانه.
یک مزیت مهم استفاده از ماه در تقوم به جای خورشید دیده می شود این است که هر کسی هر شب با مشاهده ماه در آسمان می تواند حدس بزند که چندمین روز از ماه هست این تقویم رایج شده تا حساب روزهای ماه راحتتر باشد چون شما هر روز با دیدن شکل خورشید نمی توانید آن را تشخیص دهید اما شکل ماه در هر روز متفاوت از روزهای دیگه هست و با تقریب خوبی میشود حساب روزهای آن ماه رو بدون نوشتن داشت.
شاید مزیت دیگر ماه قمری این باشد که حالات مختلفی که بر انسان عارض می شود ( مانند سستی ، قوت ، شادی ، حزن و... ) مثلاً انسان در فصل بهار حالتهایی را دارد که در فصل تابستان ندارد و در زمستان از نظر حالات خود بگونه دیگر است و الخ...با توجه به این موضوع ضروری است در هر سال جا به جایی در زمان فصلی اعمال(روزه گرفتن،حج،و...) به وجود آید تا شخص بتواند در حالات مختلف جسمی و روحی تکالیف شرعی را انجام دهد . ( چرا که بهره و حظ معنوی در هر حالتی برای انسان با حالت دیگر فرق دارد.
بنابراین، از ابتدای خلقت ماه های قمری معیار بود. انسانها برای امور کشاورزی و ... ماه های شمسی را ابداع کردند. اما یهودیان به جای این کار در ماه های قمری دست برده و تغییراتی در آن ایجاد نمودند، اعراب جاهلی نیز از آنها الگو گرفتند.(3) اسلام برای امور شرعی ماه های قمری را به جای اولش بر گرداند. این مطلب نه به خاطر دشمنی با یهود بود بلکه برای برگرداندن امور شرعی به مجرای اصلی آن بود.
منابع:
1. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مصحح رسولی محلاتی ویزدی طباطبائی، ناصر خسرو، تهران، 1372ش، چاپ سوم، ج5، ص45
2. طهرانی، سید محمد حسین، رساله نوین، انتشارات علامه طباطبائی، مشهد، 1426ق، چاپ سوم، ص45
3. همان،ص63
http://www.askdin.com/showthread.php?t=29099&p=1017414&viewfull=1#post10