#وعده_حق💐
🌱قوط لوط بهترین قومى بود که خداوند آفرید، به طورى که وقتى براى کار از خانه خارج مى شدند، همه ى مردها خارج مى شدند و تنها زنان در خانه باقى مى ماندند. شیطان به عبادت آن ها حسادت مى کرد و وقتى که به خانه بازمى گشتند، کارهاى آن ها را برهم مى زد.
🌱مردم شب به کمین نشستند تا بفهمند چه کسى کارهاى آن ها را خراب مى کند؛ پس متوجه شدند پسرکى بسیار زیبا این کار را انجام مى دهد؛ تصمیم گرفتند او را به قتل برسانند. شب او را نزد یکى از مردها گذاشتند تا روز بعد او را اعدام کنند. شب هنگام پسرک گریه سرداد، وقتى علت را پرسید، گفت: پدرم مرا روى شکم خود مى خوابانید! مرد گفت: بیا روى شکم من بخواب. شیطان مرد را وسوسه کرد و مرتکب لواط شد. روز بعد مرد به قوم خود خبر داد که شب گذشته مرتکب لواط شده است. مردم از آن عمل تعجب کردند و کم کم به لواط روى آوردند و کار به جایى رسید که در کنار راه ها کمین مى کردند و با هر رهگذرى که مى یافتند، لواط مى کردند.
🌱ابلیس که نقشه ى خود را در بین مردان موفق دیده بود به صورت زن ظاهر شد و به سراغ زنان رفت و آن ها را وسوسه کرد و گفت: مردان شما به یکدیگر مشغولند و از شما رویگردان شده اند؛ شما نیز مى توانید با یک دیگر چنین کنید و در نتیجه زن ها نیز به مساحقه روى آورند.
🌱حضرت لوط هرچه آن قوم را موعظه کرد، اثرى نداشت؛ لذا پس از اتمام حجّت، خداوند جبرئیل، و میکائیل و اسرافیل را به صورت پسرانى نزد حضرت لوط فرستاد. -حضرت در حال کشاورزى بود -حضرت لوط از آن ها پرسید: کجا مى روید؟ تاکنون کسى به زیبایى شما ندیده ام!
گفتند: به این شهر مى رویم. حضرت لوط فرمود: آیا مردم این شهر را مى شناسید؟ مردم این شهر با پسران لواط مى کنند. آن ها گفتند: مولاى ما امر کرده است که از وسط شهر عبور کنیم.
🌱حضرت لوط فرمود: پس خواهش مى کنم صبر کنید تا هوا تاریک شود و مردم به خانه هایشان بروند. آن ها صبر کردند و حضرت لوط دخترش را به شهر فرستاد تا آب و غذا و عبایى که آن ها را از سرما حفظ کند، براى آن ها بیاورد. و قتى دختر لوط به خانه رفت، هوا ابرى شد و باران بارید. حضرت لوط فرمود: اینک بچه ها به صحرا مى روند، بیایید همراه من به خانه برویم.
🌱حضرت لوط -براى حفظ جوانان از مردم شهر -از کنار دیوار حرکت مى کرد و جبرئیل و میکائیل و اسرافیل از وسط خیابان حرکت مى کردند، لوط فرمود: از کنار خیابان حرکت کنید. گفتند: مولاى ما ام�� کرده است از وسط خیابان راه برویم!
وقتى مردم متوجه پسرانى در منزل لوط شدند، به او گفتند: آیا تو هم به عمل ما روى آورده اى؟ حضرت لوط فرمود: اینان میهمانان من هستند، مرا در حضور آن ها رسوا نکنید! مردم گفتند: این ها سه نفر هستند، یک نفر را براى خود نگه دار و دو نفر را به ما بده! حضرت لوط میهمانان را داخل اطاق برد؛ اما مردم حمله کردند و در اطاق را شکستند و لوط را کنار زدند.
جبرئیل به لوط فرمود: ما فرستادگان خداوند هستیم، آن ها نمى توانند به تو آزارى برسانند؛ آن گاه مشتى از خاک به صورت آن ها پاشید، مردم کور شدند. حضرت لوط فرمود: خواهش مى کنم همین حالا این مردم را هلاک کنید!
گفتند: (إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَ لَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیب)؛ موعد عذاب آن ها صبح است و صبح نزدیک است.» تو به همراه خانواده ات، به استثناى همسرت، از شهر خارج شوید. بگذار همسرت در شهر بماند .
🌱پس از این که حضرت لوط و دخترانش، به امر جبرئیل، از شهر خارج شدند، صبح روز بعد شهر زیر و رو شد و از آسمان سنگ باریدن گرفت و تمام اهل شهر به زمین فرو رفتند و غیر از خانه ى لوط، چیزى در شهر باقى نماند.
#وعده_خدا_حق_است_هواسمون_هست
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد🌷
⭕ @dastan9
🇮-1f1f7;⭕ Sapp.ir/dastan9
🇮-1f1f7;