برخی مشاوره ها توصیه می کنند که «زندگی زناشوییِ خود را با تغییر دیدگاه تان بهبود بخشید». ما می توانیم احساسات خوب را در خود پرورش دهیم. اما چگونه همسرمان را وادار کنیم که احساسات خوب را در خود پرورش دهد؟


پاسخ:
تلاش برای تغییر دادن باورها، نگرش ها یا رفتار دیگران را «نفوذ اجتماعی»(1) می گویند. در برابر این نفوذ اجتماعی، افراد به شیوه های گوناگون عمل می کنند. برخی افراد در پاسخ به نفوذ اجتماعی، از آن پیروی می کنند؛ اما نگرش ها و باورهایشان را تغییر نمی دهند. مانند کودکی که قبول می کند سبزی بخورد؛ اما همچنان از سبزی بدش می آید. اما گاهی فرد مقابل، قانع می شود که فرد نفوذکننده درست می گوید و نگرش ها و باروهایش را تغییر می دهد. به این کار، «درونی سازی»(2) می گویند. گاهی نیز فرد مقابل، در برابر نفوذ اجتماعی مقاومت به خرج می دهد و مخالفت علنی می کند.

منظور شما، پرسشگر گرامی، از پرورشِ احساساتِ خوب، تنها پیروی بدون قبول باورها و نگرش های صحیح نیست؛ بلکه شما می پرسید چطور می توان به همسر قبولاند که نگرش ها و باورهای مفیدتری در زندگی داشته باشد؟ این همان «درونی سازی» است. برای دورنی سازیِ ارزش ها و باورهای صحیح و کارآمد، دو راه در روانشناسی پیشنهاد می شود:

1- نفوذکننده خودش دارای اعتبار باشد؛ یعنی هم دارای تخصّص باشد و هم قابل اعتماد باشد.
2- یا نفوذکننده پیامی قانع ساز (تشویق کننده) داشته باشد.

نفوذکننده خودش دارای اعتبار باشد؛ یعنی هم دارای تخصّص باشد و هم قابل اعتماد باشد:

پژوهش های روانشناختی نشان داده وقتی افرادْ پیامی را از یک فرد متخصّص که قابل اعتماد می باشد دریافت می کنند، بیشتر تمایل دارند آن پیام را بپذیرند. به همین خاطر در هنگام بروز اختلافات خانوادگی میان همسران، از آنها می خواهم با یکدیگر به یک روانشناس و مشاور خانواده با تجربه و خبره مراجعه نمایند. زیرا در این صورت، احتمالِ پذیرشِ دیدگاه های روانشناس و تغییر نگرش ها و رفتارهای اشتباه و مخرّب از سوی زن و شوهر بیشتر است.

نفوذکننده پیامی قانع ساز (تشویق کننده) داشته باشد:

قانع سازیِ ناشی از پیام، حاصلِ افکار و تصوّراتی است که فرد در هنگام خواندن یا گوش دادن به پیام دارد. این افکار می تواند درباره محتوای پیام یا اعتبار پیام رسان باشد. اگر پیام، افکاری را در تأییدِ موضوعِ مطرح شده ایجاد کند، فرد در جهت همان موضوع حرکت می کند. اما اگر پیام، افکاری را جهت عدم تأییدِ آن موضوع ایجاد نماید (مثلا افکاری درباره استدلال مخالفِ موضوع یا تصوّرات منفی درباره پیام رسان) فرد قانع نمی شود و احتمالا از موضوع دور می شود و با آن مخالفت می کند. پس آن چه در میزانِ قانع سازیِ یک پیامْ مهمّ می باشد، «پاسخِ شناختی به پیام» است. بنابراین پیام باید به گونه ای طراحی شود که باعث شود افکار و تصوراتی در جهت تأییدِ موضوع در ذهن مخاطب ایجاد نماید.


به یک آزمایش در زمینه قانع سازی با پیام اشاره می کنم:
سال ها پیش در آمریکا یک برنامه آموزشی برای مصون سازیِ دانش آموزان سال اولِ دبیرستان در برابر فشار همسالان برای سیگار کشیدن طراحی شد. در این برنامه، دانش آموزان در جلساتی شرکت می کردند که در آنها آموزش داده می شود که چگونه در برابر فشارهای همسالان برای سیگارکشیدن، استدلال مخالف ارائه کنند. به عنوان مثال در جلسات ایفای نقش (role playing) به دانش آموزان یاد داده می شد که در برابر متهم شدن به بُزدلی به خاطر قبول نکردن سیگار، جملاتی مانند:«من وقتی بزدل هستم که به خاطر خوشایند تو سیگار بکشم» بگویند. در این برنامه آموزشی، در طول سال های اول و دوم دبیرستان، چند جلسه مصون سازی تشکیل شد. سپس رفتار سیگارکشدنِ این دانش آموزان در آغاز و در طول تحصیل ثبت شد. نتایج نشان داد دانش آموزانی که در این برنامه شرکت کرده بودند، با احتمال 50 درصد کمتر از دانش آموزان دیگر سیگاری شده بودند. می بینید که آموزش استدلال مخالف، چگونه دانش آموزان را در برابر پیام های تشویق به کشیدن سیگار مصون کرد. در این پژوهش، نقش آموزش به خوبی مشخص است(3).


واقعیت آن است که تغییر دیدگاه همسر کار بسیار دشواری است. من هیچ وقت در پاسخ هایم به تلاش برای تغییر نگرش همسر تشویق نمی کنم. زیرا این کار به سادگی و از یک فرد غیرمتخصص ساخته نیست. من در مشاوره ها به مُراجعان توصیه می کنم فقط از همسرتان بخواهید که رفتارش را تغییر دهد. انتظار نداشته باشید که او در ارزش ها، عقاید و احساساتش تغییر ایجاد کند. زیرا تغییر این ویژگی ها بسیار دشوار است؛ درست مثل این که از کسی بخواهید باهوش تر یا قدّ بلندتر شود. این تغییرِ بُنیادین در نگرش ها در طول زمان و با خواستِ خودِ فرد ممکن است و با اجبار و تحمیل ممکن نمی باشد. راز تغییر در نگرش همسر، رابطه خوب با او در طولانی مدت است. پژوهش ها نشان داده زوج هایی که رابطه خوبی با یکدیگر دارند، پس از مدتی نظراتشان شبیه همدیگر می شود.



پی نوشت:
1: social influence
2: internalization
3:اتکینسون ، ریتا ال . [ و دیگران ]، خلاصه روانشناسی هیلگارد، صفحه 653، ترجمه محمد نقی براهنی و دیگران، انتشارات رشد، 1385.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=64608&p=1020764&viewfull=1#post10