می توان نتیجه گرفت دختری که باکره نیست، پاکدامن محسوب نمی شود؟

با توجه به آیه 5 و نیز آیه 12 سوره تحریم، آیا می توان نتیجه گرفت دختری که باکره نیست، پاکدامن محسوب نمی شود؟
 

پاسخ:
«مُسْلِماتٍ مُؤْمِناتٍ قانِتاتٍ‏ تائِباتٍ عابِداتٍ سائِحاتٍ ثَیِّباتٍ وَ أَبْکاراً»؛ همسرانى مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه کار، عابد، هجرت‏ کننده، زنانى غیر باکره و باکره‏.(1)

«وَ مَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتی‏ أَحْصَنَتْ‏ فَرْجَها فَنَفَخْنا فیهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِکَلِماتِ رَبِّها وَ کُتُبِهِ وَ کانَتْ مِنَ الْقانِتین‏»؛ و همچنین به مریم دختر عمران که دامان خود را پاک نگه داشت، و ما را از روح خود در آن دمیدیم؛ او کلمات پروردگار و کتاب هایش را تصدیق کرد و از مطیعان فرمان خدا بود.(2)

برداشت تفسیری
خیر؛ نمی توان از آیات فوق، چنین نتیجه و برداشتی داشت.
آن چه مهم است و ارزش دارد، پاکدامنی است، کما این که در آیه دوم بدون این که به بکارت اشاره ای داشته باشد می فرماید: «الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا»(3)
روشن است که پاکدامنی اعم است از باکره بودن یا نبودن.
در آیه اول (تحریم: 66/ 5) هم با این که به باکره و غیر باکره اشاره دارد، ولی هیچ تاکیدی روی این موضوع نفرموده، بلکه تاکید و اهمیت را روی اوصاف معنوی اعم از مسلمان بودن، مؤمن بودن، فرمانبر بودن، توبه کار بودن و... قرار داده است.
یعنی مهم این اوصاف معنوی است و فرقی نمی کند آن کس که این اوصاف را دارد، باکره باشد یا نباشد.
به بیان دیگر؛ ایمان و عبادت زن، مهم تر از باکره یا بیوه بودن اوست.
بنابر این؛
آن چه موضوعیت دارد و ارزش محسوب می شود، پاکدامنی است.

نکات تفسیری
1. صفاتى که در اول آیه «...مُسْلِماتٍ مُؤْمِناتٍ قانِتاتٍ تائِباتٍ عابِداتٍ سائِحاتٍ ثَیِّباتٍ وَ أَبْکاراً»(4) شمرده شده، مانعة الجمع نیستند یعنی ممکن است همه آن صفات در یک نفر، وجود داشته باشد، لذا بدون «واو» عاطفه آمده اند؛ بر خلاف دو صفت ثیب و بکر (بیوه و دوشیزه)، که ممکن نیست در آنِ واحد در یک فرد جمع شوند، لذا با «واو» عاطفه آورده شده اند.(5)
2. ذکر این صفات براى خیریت آن ها است یعنى آن ها [کسانی که جایگزین همسران پیامبر می شوند] داراى این صفات هستند که شما [همسران فعلی] فاقد آن ها هستید، نه اسلام و تسلیم، و نه ایمان و عقیده، نه اهل ذکر و عبادت، و نه توبه از کردارهاى خود، نه اطاعت فرمان خدا و رسول، لکن پیامبر (صلی الله علیه و آله) مأمور است که با اخلاق شما بسازد، بعینه [و دقیقا] مَثَل این دو (حفصه و عایشه) مَثَل همسر نوح و همسر لوط است.(6)
3. ازدواج با بیوه، در کنار باکره آمده است تا به پیامبر (صلى الله علیه و آله) نسبت کامیابى جنسى داده نشود.(7)

سؤال و جواب
ممکن است پرسیده شود چرا خداوند بکارت و پاکدامنی را برای زن قرار داده و برای مردان چیزی نفرموده است؟
در جواب باید گفت: پاکدامنی و رعایت آن، اختصاص به زن ندارد و در قرآن کریم بطور عام و حتی بطور خاص و در باره مردان نیز این موضوع، یک معیار و ارزش محسوب شده است.
به این چند آیه توجه فرمایید:
«وَ الَّذینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ‏ حافِظُون‏ إِلاَّ عَلى‏ أَزْواجِهِمْ‏...»؛ [در وصف مؤمنان:] و همان کسانى که دامانشان را (در امور جنسى) حفظ مى‏ کنند؛ مگر در مورد همسرانشان‏... .(8)
«قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ‏»؛ (اى پیامبر) به مردان مؤمن بگو: چشم ‏هایشان را (از نگاه حرام) فرو کاهند، و دامانشان را (در امور جنسى) حفظ کنند‏.(9)
«وَ الْحافِظینَ فُرُوجَهُم‏»؛ و مردانى که دامانشان را (در امور جنسى) حفظ مى ‏کنند.(10)
«وَ الَّذینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ‏ حافِظُون‏»؛ [در وصف نمازگزاران:] و کسانى که آنان دامانشان را (در امور جنسى) حفظ مى‏ کنند.(11)

ممکن است پرسیده شود اصلا مگر بکارت مهم است؟
در جواب باید گفت: مهم، همان رعایت پاکدامنی است؛ بکارت می تواند نوعی نشانه برای رعایت آن باشد.
در این زمینه توجه به نکات ذیل، مفید است:
1. خداوند متعال، هر کاری می کند با در نظر گرفتن مصلحت است و خداوند حکیم است و کار بی حکمت انجام نمی دهد. در این جا فرقی نمی کند ما به آن حکمت، علم پیدا کنیم یا نکنیم.
2. روحیه حیا و عفاف در زنان، بیشتر از مردان است و این هم لازم و متناسب با جایگاه و اهمیت مقام زن، مقام مادر شدن و تربیت فرزند و ... است.
3. طبیعی است که گوهر هرچه قیمتی تر باشد، فاکتورهای حفاظتی آن نیز بیش تر و دقیق تر می شود.
4. بکارت و محافظت بر آن، انگیزه ای برای دختران برای دوری از آلودگی است.
5. می گویند پرده بکارت موجب محافظت دستگاه تناسلی از بیماری ها عفونی در دوران نوزادی است.
6. آلودگی در زنان، خطرش برای جامعه، به مراتب بیشتر از مردان آلوده است. لذا طبیعی است برای محافظت او از آلودگی، فاکتورهایی در نظر گرفته شود.

مطلب مهم
قرآن کریم قبل از این که از باکره و غیر باکره سخن بگوید (که آن را هم به عنوان ملاک و فضیلت نیاورده است)، به اوصاف معنوی و فضائل اخلاقی تصریح فرموده است؛ یعنی باید به دنبال این معیارها بود:
«مُسْلِماتٍ مُؤْمِناتٍ قانِتاتٍ‏ تائِباتٍ عابِداتٍ سائِحاتٍ ثَیِّباتٍ وَ أَبْکاراً»؛ همسرانى مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه کار، عابد، هجرت‏ کننده، زنانى غیر باکره و باکره‏.(12)
هم چنین در آیه ذیل:
«إِنَّ الْمُسْلِمینَ وَ الْمُسْلِماتِ‏ وَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتینَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصَّادِقینَ وَ الصَّادِقاتِ وَ الصَّابِرینَ وَ الصَّابِراتِ وَ الْخاشِعینَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقینَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصَّائِمینَ وَ الصَّائِماتِ وَ الْحافِظینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذَّاکِرینَ اللَّهَ کَثیراً وَ الذَّاکِراتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظیماً»؛ به یقین، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ایمان و زنان با ایمان، مردان مطیع فرمان خدا و زنان مطیع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شکیبا و زنان صابر و شکیبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق کننده و زنان انفاق کننده، مردان روزه‏ دار و زنان روزه ‏دار، مردان پاکدامن و زنان پاکدامن و مردانى که بسیار به یاد خدا هستند و زنانى که بسیار یاد خدا مى ‏کنند، خداوند براى همه آنان مغفرت و پاداش عظیمى فراهم ساخته است.(13)
بنابر این:
با توجه به آیات فوق، قرآن کریم، تاکیدش روی اوصاف معنوی افراد است، یعنی افرادی که این اوصاف را دارا هستند و یا به دنبال ایجاد چنین صفاتی در خود هستند، این ها فضیلت و برتری دارند.

نتیجه گیری
آن چه موضوعیت دارد و ارزش محسوب می شود، پاکدامنی است. بکارت می تواند نوعی نشانه و یا انگیزه ای برای رعایت پاکدامنی باشد، لذا معیار قضاوت نیست؛ بلکه اوصاف معنوی که در آیات فوق ذکر شده اند، معیار فضیلت و برتری هستند.

پی نوشت ها:
1. تحریم: 66/ 5.
2. تحریم: 66/ 12.
3. تحریم: 66/ 12.
4. تحریم: 66/ 5.
5. زمخشرى، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فى وجوه التأویل‏، مصحح: حسین احمد، ناشر: دار الکتاب العربی‏- بیروت‏، 1407ه.ق‏، چاپ سوم، ج 4، ص 567؛ طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، حوزه علمیه قم، مرکز مدیریت ـ قم، ج 4، ص 319.
6. طیب، محمد حسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات: اسلام ـ تهران، ج 13، ص 75.
7. قرائنی، تفسیر نور، ناشر: مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن ـ تهران‏، ج 10، ص 126.
8. مؤمنون: 23/ 5.
9. نور: 24/ 30.
10. احزاب: 33/ 35.
11. معارج: 70/ 29.
12. تحریم: 66/ 5.
13. احزاب: 33/ 35.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=65219&p=1020932&viewfull=1#post10