ایا حیوانات هم ولایت حضرت علی را قبول کردند؟
پاسخ اجمالی
روایاتی وجود دارد که ولایت اهلبیت(ع) بر تمام چیزها حتی حیوانات و گیاهان[1] نیز عرضه شد که برخی آنرا پذیرفته و برخی استنکاف کردند. هر کدام از این روایتها باید مورد بررسی دقیق سندی و محتوایی قرار گیرند و با توجه به پرسش، در این نوشتار مختصر به ذکر چند روایت در این زمینه بسنده میکنیم:
1. پیامبر(ص): خداوند دوستی و محبت ما را بر تمام حیوانات و گیاهان عرضه داشت.[2]
2. پیامبر(ص): «قنبره(پرنده کاکلدار) میگوید خدا کسی را که با اهلبیت رسول خدا(ص) دشمنی ورزد، لعنت کند‏».[3]
3. امام علی(ع): «خداوند امانت و ولایت مرا بر پرندگان عرضه داشت و اولین پرنده‏اى که ایمان‏ آورد بازهاى سفید و چکاوک بود و اولین پرنده‏اى که انکار نمود جغد و عنقا بودند که لعنت شدند. جغد که نمیتواند روز آشکار شود، چون پرندگان با او دشمن هستند و عنقا در دریاها است که دیده نمیشود‏».[4]
4. امام علی(ع): «خداوند ولایت ما را بر تمام اهل آسمان و زمین از جن و انسان و میوه‌‌ها و غیر آنها عرضه کرد، پس هر چیزی که ولایت ما را قبول کرد، پاک و طاهر شد و هر چیزی که ولایت ما را قبول نکرد، خبیث و پست شد».[5]
5. امام رضا(ع): «قنبره را نکشید و آنرا نخورید؛ زیرا زیاد خدا را تسبیح میگوید و در آخر تسبیح خود میگوید خدا دشمنان پیامبر(ص) را لعنت کند».[6]
6. امام حسن عسکری(ع) به علی بن عاصم فرمود: «کفشى که در پاى تو است، پوست حیوان نجسى است که به ولایت و امامت ما اقرار نکرد».[7]
صرف نظر از سند، بزرگانی چون سید مرتضی(ره) در صدد تبیین و توضیح محتوای این روایات برآمدهاند:
1. اصل آفرینش این حیوانات با خباثت و پستی همراه نیست؛ چون این حیوانات منفعت‌‌هاى دیگری نیز دارند؛ لذا اگر نگهداری و دوستی با اینگونه حیوانات همراه با مفسده‏ باشد، از آن نهی شده است، اما استفاده از آنها در جاهایی که مفسده ندارد، اشکال ندارد.[8]
2. حرمت و نجاست برخی از حیوانات به دلیل زیانی است که در این حیوانات وجود دارد؛ نه فقط صرف انکار ولایت اهلبیت(ع).[9]
3. مسخ شدن برخی از حیوانات بر فرض پذیرش آن،[10] به این معنا است که آنها‏ زیبا و دلانگیز بودند و سپس به صورت نفرت‌‌انگیز در آمدند و سبب شد تا از آنها دورى شود و سودی از آنها برده نشود.[11]
البته ممکن است در حرمت و نجاست این حیوانات اسراری نهفته باشد که ما از آن اطلاعی نداریم.
 
 

[2]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 2، ص 464، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، 1385ش.
[3]. عدهای از علماء، الأصول الستة عشر، ص 97، قم، دار الشبستری للمطبوعات، چاپ اول، 1363ش.
[4]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب ع، ج 2، ص 314، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق.
[5]. شیخ مفید، اختصاص، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، محرمی زرندی، ص 249، قم، محمود، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول، 1413ق.
[6]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 6، ص 225، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[7]. بحرانی، سید هاشم، الإنصاف فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر من آل محمد الأشراف(ع)، ترجمه، محقق، مصحح، رسولی محلاتی، هاشم، ص 358، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، 1378ق.
[8]. علم الهدی، علی بن حسین، امالی المرتضی(غرر الفوائد و درر القلائد)، محقق، مصحح، ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 2، ص 351، قاهره، دار الفکر العربی، چاپ اول، 1998م.
[9]. همان.
[11]. همان، ج ‏2، ص 351 – 352.