روزی دزدی از مارگیری مارقیمتی اش را دزدید اما آن دزد براثر گزش مار کشته شد.
مارگیر آن کشته را دید و وقتی که فهمید از مار او کشته شده است گفت: من دعا میکردم که دزد را پیدا کنم و مارم را پس بگیرم. خوب شد که دعایم مستجاب نشد و گرنه مار مرا گزیده بود.
خداوند میفرماید: ای بسا چیزها که نا گوار میشمرید، ولی برای شما خیراست و ای بسا چیزهایی که گوارا میشمرید ولی برای شما زیانبار است و خداوند به مصالح امور آگاه است و شما ناآگاهید#اینم_واسه_دوستانی_که_به_خدا_گیر_میدن