ظهور امام زمان (علیه السلام) امری خرافی و ساخته و پرداخته آدم های مذهبی است؛ بنابراین ظهوری درکار نیست؟!
پاسخ:
در پاسخ گفتنی است:
اولاً شبهه مذکور مطلب جدیدی نیست، همیشه تاریخ چنین نسبت های بی اساس و
فاقد مبنایی در قالب شبهه، توسط منکران معارف توحیدی، نسبت به اصل و حقیقت
دین و معارف توحیدی رایج بوده، وقتی منکران، با نگاهی کاملاً مغرضانه و یا
کج اندیشانه، اصل دین را که امری فطری و قلبی و معرفتی با پشتوانه قوی عقلی
و نقلی است مورد تعرض قرار داده و دین الهی را ساخته و پرداخته ذهن افراد و
انسان های مذهبی می دانند در خصوص دیگر معارف دینی نظیر مسأله ظهور امام
عصر (عجل الله فرجه) که دور از انتظار نیست.
ثانیاً معارف دینی و الهی دارای دو بُعد ظاهری و باطنی یا آشکار و غیبی
است و ایمان به معارف دینی و الهی باید در هر دو بُعد در روح و جان مؤمنان
متجلی باشد، بی شک، کسانیکه به معارف بُعد ظاهری و آشکار دین ایمان می
آوردند اما نمی خواهند و یا نمی توانند به معارف بُعد باطنی و غیبی دین
(نظیر خدا، ملائکه، سرای دیگر، بهشت و جهنم، وحی و عصمت معصومان و وجود
امام عصر در عصر غیبت و حقیقت ظهور) ایمان بیاورند، ایمانشان دچار نقص و
ضعف بوده و چه بسا از دایره ایمان خارجند. مسأله غیبت و ظهور امام عصر (عجل
الله فرجه) جزو معارف قطعی و یقینی و غیبی دین است و در بسیاری از آیات
قرآن و روایات دینی منقول از پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) بوضوح و کثرت
بیان شده، فلذا بر مؤمنان، پذیرش و ایمان به وجود امام عصر، حقایق غیبت و
ظهور او واجب است. ثالثاً عقیده به مهدویت و باور به ظهور و قیام مهدى
موعود، به عنوان نجات دهنده عالم بشریت و اصلاحگر موعود، باور و اعتقادى
است که براساس کتاب و سنت پدید آمده و همه مسلمانان پیشین و پسین، بر آن
اتفاق نظر دارند. این باور داشت، به عنوان اندیشه اصیل اسلامى، بر پایه
استوارترین دلایل عقلى و نقلى بنا نهاده شده و هیچ یک از مسلمانان – به جز
عده اى اندک – به انکار و یا تردید آن نپرداخته است. حتی این باورداشت در
منابع اهل سنت نیز بوفور مطرح شده است.(1) بی شک، انکار معارف مهدویت (غیبت
و ظهور) به معناى نپذیرفتن حقایق و معارف قرآنی و روایات منقول از پیامبر
اکرم (صلی الله علیه و آله) و احادیث منقول از امامان معصوم (علیهم السلام)
است. رابعاً انتظار ظهور یک مصلح بزرگ آسمانی، و امید به آینده و استقرار
صلح و عدل جاویدان، امری فطری و طبیعی است که با ذات و وجود آدمی سروکار
داشته و با آفرینش هر انسانی همراه است و زمان و مکان نمی شناسد و به هیچ
قوم و ملّت خاصی اختصاص ندارد. بعبارتی عقیده به ظهور یک مصلح بزرگ آسمانی
در پایان جهان، یکی از مسایل بسیار مهمّ و حسّاسی است که نه تنها در آیین
مبین اسلام، بلکه در همه ادیان آسمانی، ونه تنها در میان پیروان ادیان و
مذاهب بلکه در نزد بسیاری از مکاتب مختلف جهان سابقه دیرین دارد، وتمامی
پیروان ادیان بزرگ عالم از مسیحیان، کلیمیان و زرتشتیان گرفته تا پیروان
مکاتب الحادی و دیگر ملل و اقوام گذشته (2) همه و همه بدان عقیده دارند.
بنابراین بر خلاف نظر مطرح شده در شبهه، مسأله امام زمان و ظهور آن حضرت،
بعنوان منجی عالم بشریت، ساخته و پرداخته جریانات دینی و انسان های مذهبی
نیست، بلکه جزو اعتقادات فطری و قلبی و معارف قطعی همه مکاتب توحیدی، حتی
مکاتب غیرتوحیدی و غالب اقوام و ملل جهان بوده و هست.
ممکن است کسی اشکال کند: در طول تاریخ غیبت و در جریان اینهمه جنگ و جنایت
و قتل و کشتار میلیون ها انسان بیگناه و اینهمه ظلم و بی عدالتی روز افزون
و مصیبت های بی شماری که بر مردم دنیا وارد شده و کماکان وارد می شود، آیا
این وضعیت اسفبار، شرایطی برای ظهور یک منجی به وجود نیاورده؟ آیا زمان
ظهور منجی فرا نرسیده است؟ در پاسخ گفتنی است: درست است که در طول تاریخ
غیبت، بسا جنگ ها، شرارتها، فسادها، ظلمها و بی عدالتی ها صورت گرفته و
مردم مظلوم بسیاری به خاک و خون کشیده شده، حقشان ضایع شده و یا مورد سوء
استفاده قرار گرفته اند اما آیا این ظلمها، شرارتها و بی عدالتی های
اربابان زر و زور و تزویر موجب شده مردم از عمق جان از وضعیت موجود و از
مکاتب و جریانات فاسد و حاکمان جور و ستم بیزار و متنفر شوند و دست از
تبعیت و پیروی مکاتب و جریانات فاسد و گمراه بردارند؟! آیا فساد و ظلمهای
موجود دلهای مرده مردم را از خواب غفلت بیدار کرده و همه را یکصدا و یکدل
به سوی مکتب حق و آرمانهای مقدس اسلام و حمایت از پرچم ولایت و امامت یگانه
منجی عالم بشریت رهنمون ساخته؟! آیا مردم جهان به دروغین بودن مکاتب بشری و
ایسم های ساختگی و انحرافی پی برده دست از پیروی آنها برداشته و به مکتب
حقه اسلام و تشیع روی آورده اند؟! آیا جهانیان با هر اعتقادی از عمق جان از
هرگونه ظلم و ستم و فساد و شرارتی متنفر شده و با همه وجود، به همان نامی
که منجی را می شناسند، ظهور منجی را طلب می کنند؟! با یک نگاه سطحی به جهان
و جهانیان، خلاف مطالبی که گفتیم را مشاهده می کنیم! مردم هنوز آمادگی
لازم برای ظهور جضرت منجی (عجل الله فرجه) را پیدا نکرده اند، درد و رنجها
را می بینند و از عمق جان و استخوان حس می کنند اما بدلیل مشغله های کاذب و
سرگرم کردن خود به امور لغو و لهو و کارهای بیهوده و غفلت زا، خود را به
فراموشی می زنند و با مُسّکن های معمولی درد را موقتاً کاهش می دهند. بی
شک، به اراده خدا امام زمان و منجی غایب (علیه السلام) زمانی ظهور خواهد
کرد که آمادگی های لازم در آحاد بشریت از جهات مختلف فراهم شود، باید همه
از عمق جان و با همه وجود و با ذره ذره ی سلولهای وجودشان، از ظلم و فساد و
تباهی و بی عدالتی خسته و ملول شوند! باید همه درد و رنج فقدان حضرت منجی
را با ذره ذره وجودشان حس کنند! باید همگان، صبح و شام او را با ضجه و
فریاد از خدا تمنا کنند! باید چنان دلهای مردم آماده شود که وقتی حضرت ظهور
کرد دیگر هیچ ابهامی برای مردم باقی نماند، با دیدن حجت ها و نشانه های حق
حضرت، همه به یاری او و دین حق بشتابند و بطلان و دروغین بودن ادعاهای
مکاتب ساختگی بوضوح آشکار شود.
پی نوشت ها:
1. برای اطلاع از روایات باب ظهور در منابع اهل سنت، ر.ک: ابى فضل عبد
اللَّه بن محمد الادریسى، المهدى المنتظر، بیروت: عالم الکتب، 1405، ص 31؛
متقى هندى، البرهان فى علامات مهدى آخر الزمان، نشر الرضوان، قم، 1399، ص
92، ح 10؛ قندوزى حنفى، ینابیع المودة، منظمة الاوقاف والشئون الخیریه،
دارالاسوة للطباعة والنشر، قم، بی تا، ج 2، ص 519 و 521؛ مقدّس شافعى، عقد
الدرر، مسجد مقدس جمکران، قم، بی تا، ص 222؛ جلال الدین سیوطى، نزول عیسى
بن مریم آخر الزمان، ناشر نامعلوم، محقق: محمد عبدالقادر عطا، بیروت، 1405
ه.ق،ص 85؛ ابى فضل ادریسى، المهدى المنتظر، نشر عالم الکتب، بیروت-لبنان،
1427، ص 94.
2. حتّی اقوام مختلف جهان چون: ایرانیان باستان، برهمائیان، اقوام
اسکاندیناوی، آمریکای مرکزی، چینیان، مصریان باستان، اسلاوها، ژرمنها،
اسنها و سلتها، نیز معتقدند که سرانجام باید پیشوایی در آخر الزمان ظهور
کرده، بی عدالتی ها را از بین برده، حکومت واحد جهانی تشکیل داده، و در بین
مردم بر اساس عدالت و انصاف داوری کند. ر.ک: مقدّمه کتاب «مهدی موعود»
ترجمه سیزدهم بحار، مترجم: علی دوانی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1375، ص
۱۷۷، و مهدی انقلابی بزرگ، مکارم شیرازی، نشر هدف، 1357 ش، ص ۵۷، به نقل از
کتاب علائم الظهور.