پرسش:
با توجه به آیه ای که در آن به حمل شدن باری بر دوش انسان اشاره شده و گفته است که آسمان ها و زمین از حمل این بار سر باز زده اند، چرا بسیاری از مفسرین آن را ولایت حضرت علی (علیه السلام) تفسیر کردند؛ در صورتی که همه ما قبول داریم ولایت حضرت علی بر همه ابلاغ شده و تقریبا همه قبول کردند؟!
 
 
پاسخ:
«إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً»؛ ما امانت (تعهّد، تکلیف، و ولایت الهیّه) را بر آسمان ها و زمین و کوه‏ ها عرضه داشتیم، آن ها از حمل آن سر برتافتند، و از آن هراسیدند؛ امّا انسان آن را بر دوش کشید؛ او بسیار ظالم و جاهل بود، (چون قدر این مقام عظیم را نشناخت و به خود ستم کرد)(1)
 
 
چند نکته عرض می شود:
 
1. برای امانت، مصادیق مختلفی بیان شده است، اعم از: عقل، اختیار و اراده، دین و تکلیف، ولایت الهیه، اوامر و نواهی الهی، احکام و فرائض الهی، وفای به عهد، ولایت معصومین، تعهد و قبول مسئولیت، معرفت الهی، و... .(2)
 
با کمى دقت روشن مى ‏شود که این تفسیرهاى مختلف با هم متضاد نیستند بلکه بعضى را مى ‏توان در بعضى دیگر ادغام کرد، بعضى به گوشه ‏اى از مطلب نظر افکنده و بعضى به تمام.(3)
 
2. آسمان و زمین، صلاحیت قبول امانت را نداشتند، لذا چون ناتوان بودند، از پذیرش آن سر باز زدند.
 
«مراد اباء، عجز و قصور است، نه عصیان و فجور؛ یعنى خویشتن را مستعدّ این کار عظیم ندیدند و اظهار ناتوانى کردند؛ نه این‏که سرکشى کنند و مخالفت ورزند.»(4)
 
«منظور از عرض و نشان دادن به آسمان ها و زمین و امتناع آن ها، عدم صلاحیت قبول در وجود آن هاست؛ به عبارت دیگر، خلقت آن ها طورى بود که قدرت حمل بار امانت را نداشتند؛ ولى انسان قدرت آن را داشت که حمل کند و حمل کرد.»(5)
 
«معناى امتناع آسمان ها و زمین، و پذیرفتن و حمل آن به وسیله انسان، این است که در انسان استعداد و صلاحیت تلبس آن هست، ولى در آسمان ها و زمین نیست.»(6)
 
3. منظور از «حَمَلَها» آن نیست که همه انسان ها آن ها را قبول کرده‏ اند بلکه مراد آن است که انسان «بما هو انسان» این قدرت و قابلیت را داشته است.(7)
 
4. روایاتی که می گویند آن امانت، وجود مقدس انبیاء و ائمه اطهار است، مرادشان اطاعت و پیروی از آن ها، محافظت از آن ها، اذیت نکردن آن ها، احترام به آن ها، و... است، نه نفس ولایت.(8)
 
نکته: مراد ایشان این است که نفس ولایت را همه قبول دارند؛ این اطاعت و پیروی است که عده ای تخلف کرده و حق آن ها را رعایت نکرده و در حقشان ظلم کرده اند.
 
5. «منظور از ولایت امیر المؤمنین (علیه السلام) عبارت است از این که آدمى به جایى از تکامل برسد که خداى سبحان عهده‏ دار امور او شود، و این از راه مجاهده و عبادت خالصانه به دست مى ‏آید.
 
منظور از ولایت این است، نه ولایت به معناى محبت و یا امامت، هر چند که از ظاهر بعضى از روایات بر  مى ‏آید که به معناى محبت و یا امامت است، ولى آن روایات خواسته ‏اند تطبیق کلى بر مصداق کنند، و بگویند محبت على، و نیز امامت او، هر دو از مصادیق ولایت است.»(9)
 
نکته: مراد ایشان این است که آسمان و زمین و... نمی توانند و قابلیت این را ندارند که به مقام تسلیم محض برسند که خدا عهده دار امور ایشان باشد؛ این مقام را تنها انسان قابلیت دریافتش را دارد؛ کما این که امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به این مرتبه والا و عالی، نائل شده است.
 
6. در روایت داریم که آن امانت، ولایت است و مراد از «انسان»، فرد منافق است.(10)
 
منافق یعنی کسی که در ظاهر، اقرار به قبول ولایت می کند ولی در دل، قبول ندارد.
 
بنابر این:
 
اگر امانت را به معنای ولایت بگیریم، ولایت تکوینی و نفس ولایت مراد نیست.
 
 
 
پی نوشت ها:
 
1. احزاب: 33/ 72.
 
2. طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه موسوی همدانی، انتشارات: جامعه مدرسین، دفتر انتشارات اسلامی ـ قم، ج ‏16، ص 529؛ مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، انتشارات: دار الکتب الاسلامیه ـ تهران، ج ‏17، ص 452.
 
3. تفسیر نمونه، پیشین، ج ‏17، ص 452.
 
4. خرم دل، تفسیر نور، ناشر: احسان‏ ـ تهران‏، 1384 ه.ش، چاپ چهارم، ج ‏1، ص 893.
 
5. قرشی، تفسیر احسن الحدیث، انتشارات: بنیاد بعثت، مرکز چاپ و نشر ـ تهران، ج ‏8، ص 401.
 
6. ترجمه تفسیر المیزان، پیشین، ج ‏16، ص 526.
 
7. تفسیر احسن الحدیث، پیشین، ج ‏8، ص 401.
 
8. طیب، محمد حسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات: اسلام ـ تهران، ج ‏10، ص 537.
 
9. ترجمه تفسیر المیزان، پیشین، ج ‏16، ص 533.
 
10. حویزی، تفسیر نور الثقلین، مصحح: رسولی، ناشر: اسماعیلیان ـ قم، ج ‏4، ص 312.