هواداران بنیامیه و وهابیت در قرون مختلف و حتی عصر حاضر، کوشیدهاند نهضت امام حسین(ع) را نوعی شورش، آشوب، فتنهانگیزی، ایجاد تفرقه در امت و تمرد از خلافت معرفی کنند و در کشتن او، حق را به جانب یزید بدهند که یک شورشگر بر ضد خلافت مرکزی را کشته است! در این مورد، به احادیثی هم استناد میکنند که رسولخدا(ص) به کشتن کسی که یکپارچگی امت را بههمزده فرمان داده است و میگویند: «ان یزید قتلالحسین بسیف جده» یزید حسین را با شمشیر جدش کشت!
و یا با استناد به برخی کتابهای علمای شیعه و برداشتهای ناقص و غیر صحیح، مردم کوفه را شیعه امیرالمؤمنین و امام حسین(ع) معرفی کرده و قاتلان آنحضرت را همین گروه میدانند! به عنوان نمونه به مواردی از این شبههافکنیها میپردازیم:
نفرین امام حسین(ع) خطاب به چه کسانی است؟
احمد الکاتب و بعضی دیگر از هممسلکان او میگویند: امام حسین(ع) در نفرین به شیعیان خود اینگونه گفته است: اللهم إن متّعتهم إلی حین ففرّقهم فرقاً، واجعلهم طرائق قدداً، ولا تُرض الوُلاة عنهم أبداً، فإنهم دعونا لینصرونا، ثم عدوا علینا فقتلونا.
پروردگارا! این گروه را تا مدت معینی از دنیا برخوردار ساز و آنان را در فرقهها و دستهجات متعدد قرار بده و هیچگاه والیان را از آنان خرسند مساز! زیرا اینان ما را دعوت کردند تا یاری کنند، اما بر خلاف انتظار با ما دشمنی کردند و ما را کشتند. (الإرشاد، شیخ مفید، 110/2)
پاسخ به ادعای نفرین امام حسین(ع)
با توجه به اشکالی که برخی در این روزها علیه شیعه به صورت گسترده دامنزده و آنرا به عنوان تصریح امام حسین(ع) به قاتل بودن شیعیان در واقعه کربلا طرح مینمایند، به پاسخ این قسمت از اشکال فوق میپردازیم:
شیعه کیست؟
قائل شدن به این مطلب که شیعیان، امام حسین(ع) را به شهادت رساندهاند، دارای تناقض و تضادی آشکار است. چرا که شیعه به یار و انصار و پیرو و نیز دوستدار یک شخص گویند، اما اینکه به قاتل و دشمنی که در صف و سپاه مقابل قرار گیرد نیز شیعه بگویند، کلامی واضحالبطلان است. حال با این توصیف، چگونه میتوان میان محبت و یاری و پیروی، و جنگ و دشمنی جمع کرد؟! و اگر بنا باشد افراد در سپاه عمرسعد و عبیداللهبن زیاد را شیعه بنامیم، پس یاران آنحضرت که تا آخرین لحظه در کنار آنحضرت ایستادگی و جانفشانی کردند و در این راه به شهادت رسیدند را چه بنامیم؟!
و اگر بر فرض هم این ادعا را بپذیریم که قاتلین امام حسین(ع) از شیعیان بودهاند، باید گفت: اینان شیعیانی بودهاند که از شیعه بودن خود برگشته و به دشمنان آنحضرت پیوستهاند و در اینحال دیگر به چنین شخصی شیعه نمیگویند، بلکه تعبیر دشمن در حق او شایستهتر است.
در این زمینه، کلام علامه سیدمحسن امین(ره) در کتاب اعیانالشیعه جالب به نظر میرسد: منزه است خداوند از این که قاتلین امام حسین(ع) از شیعیان باشند؛ بلکه کسانی که ایشان را کشتند، از اهل طمع بودند که دین نداشتند و بعضی از اشرار نااهل بودند و بعضی از ایشان به دنبال رؤسای خود رفتند؛ رؤسایی که حب دنیا ایشان را به جنگ حسین بن علی(ع) کشانده بود؛ و در بین ایشان کسی از شیعیان و دوست داران حضرت نبود؛ اما شیعیان حضرت و مخلصین برای حضرت، همگی یاران او شدند و در اینکه در راه او کشته شوند درنگ ننمودند؛ و او را تا آخرین لحظات زندگانی با تمام نیرو یاری کردند؛ و بسیاری از ایشان نیز نتوانستد حضرت را یاری بنمایند یا نمیدانستند که کار حضرت به اینجا منتهی خواهد شد؛ بعضی نیز در این هنگام جان خود را به خطر انداخته و حصاری را که ابنزیاد دور کوفه کشیده بود شکستند و برای یاری حضرت آمدند تا این که در کربلا شهید شدند؛ اما این که ادعا شود یکی از شیعیان در جنگ با حضرت حضور داشته است این صحت ندارد؛ و آیا کسی میتواند اعتقاد داشته باشد که یکی از شیعیان و دوستداران حضرت که چنین علاقهای به حضرت داشته، به جنگ ایشان برود؟ هرگز؛ همیشه چنین بوده است که طرفداران حق در هر زمانی اندک بودهاند. (أعیانالشیعة، 585/1)
هویت کوفیان در زمان امام حسین(ع)
درست است که آن دسته از مردمانی که برای کشتن امام حسین(ع) به کربلا آمدند، از اهالی کوفه بودند، اما در آن زمان، در کوفه شیعهای که در تشیع خود شهرتی داشته باشد وجود نداشت. چون زمانی که معاویه به حکومت رسید، زیادبن أبیه را بر کوفه حاکم نمود و او نیز هر شیعهای را که میشناخت مورد تعقیب قرار داد و آنها را مورد کشت و کشتار و غارت قرار میداد و یا دستگیر کرده و به حبس و زندان میفرستاد تا این که در شهر کوفه، دیگر شخصی که به شیعه بودن شهرت داشته باشد وجود نداشت. پس در حقیقت، طبق آنچه که در مصادر تاریخی آمده، شیعیان در کوفه تنها عده کمی از جمعیت 15000 نفری کوفه را تشکیل میدادند؛ که بسیاری از ایشان در زمان معاویه تبعید شده و یا به زندان افتاده و عده بسیاری نیز به شهادت رسیده بودند. بسیاری از ایشان نیز به خاطر مشکلات فراوان به شهرهای دیگر همچون: موصل، خراسان و قم پناهنده میشدند؛ عده زیادی از ایشان نیز مانند: بنیغاضره میخواستند به یاری امام بشتابند که سربازان عبیداللهبن زیاد مانع شدند. ابنأبیالحدید معتزلی در اینباره میگوید: معاویه، نامهای به یکی از کارگزاران خویش نوشت مبنی بر این که هرکس چیزی از فضایل ابوتراب (امیرالمؤمنین(ع)) و خاندان او نقل کرد، در مقابل او هیچ مسئولیتی بر عهده شما نیست. (به این معنا که: هر اتفاقی برای این شخص افتاد و شما هر بلایی به سر او آوردید جایز است) از این رو سخنرانان در هر کوی و برزن و بر فراز هر منبری، العیاذبالله، حضرت علی(ع) را لعن کرده و از ایشان بیزاری میجستند و به آنحضرت و اهلبیت ایشان دشنام میدادند!
و بیچارهترین مردم در آن زمان، مردم کوفه بودند؛ زیرا شیعه علی(ع) در آن شهر زیاد بود؛ معاویه، زیادبن سمیه را حاکم کوفه و همزمان شهر بصره را نیز تحت امر او ساخت. و او به دنبال شیعیان میگشت ـ او شیعیان را میشناخت، زیرا در زمان خلافت حضرت علی(ع) از طرفداران ایشان بود ـ پس آنها را هرجا که بودند مییافت و به قتل میرساند و یا تهدید به قتل میکرد؛ و یا از عراق بیرون میکرد؛ تا جایی که کسی از شیعیان شناختهشده در عراق باقی نماند. شرح نهجالبلاغة/44/11؛ النصایحالکافیة، محمدبن عقیل، ص72.
منابع زیادی جنایات ابنزیاد را نقل کردهاند که به برخی از آنها اشاره میکنیم: سیرأعلام النبلاء/496/3؛ الکامل فیالتاریخ، ابناثیر/450/3؛ لسانالمیزان، ابنحجر/495/2.
از مجموع مباحث گذشته مشخص گردید که در زمان واقعه کربلا دیگر شیعه شناختهشدهای در کوفه باقی نمانده بود که بخواهد در جنگ با امام حسین(ع) شرکت کرده باشد، پس چگونه میتوان ادعا کرد که شیعیان کوفه قاتل امام حسین(ع) بودهاند؟ و هیچ ناظر منصفی نمیتواند بگوید: این شیعیان بودند که برای امام حسین(ع) نامه نوشته و او را دعوت نمودند، چرا که معروفترین نویسندگان نامه اشخاصی همچون: شبثبن ربعی و حجاربن أبجر و عمروبن حجاج و غیره بودند که هیچکس نگفته اینها شیعه بودند.
کوفه خالی از شیعیان:
از معروفترین افرادی که در طومار قاتلین امام حسین(ع) آمده، اسامی این افراد به چشم میخورد: عمربن سعدبن أبیوقاص، شمربن ذیالجوشن، شبثبن ربعی، حجاربن أبجر، حرملةبن کاهل، سنان و... که در این بین نمیتوان حتی یک نفر معروف به شیعه اهلبیت(ع) را یافت. و تمام افراد نام برده شده بالا نه به تشیع و نه به موالات و دوستی امیرالمؤمنین(ع)، شناخته نشدهاند.
شیعیان آل ابیسفیان!
بعد از فحص و تتبع فراوان در کلمات و فرمایشات امام حسین(ع) در کربلا و خطبه آنحضرت در باره آن قوم جنایتکار و احتجاجات آنحضرت بر علیه آنان، هرگز با تعبیری برخورد نکردیم که حضرت آنان را از شیعیان و یا موالین خود و یا پدر بزرگوارشان امیرالمؤمنین(ع) دانسته باشند و حال آنکه جا داشت اگر چنین میبود، آنحضرت به عنوان راهی که میتوانست احتمال تأثیر در قلوب آنان را بیشتر سازد، با این تعبیر آنان را خطاب فرمایند که: شما که از شیعیان و محبین و پیروان پدر و یا خود من هستید، پس چرا حال اینگونه به جنگ و نبرد با من برخاستهاید؟ همانگونه که این کلام در کلمات و تعابیر غیر آنحضرت هم دیده و یا شنیده نشده که آن گروه را با این تعبیر توصیف نموده باشند. و این خود دلیل واضحی است بر این مطلب که این قوم شیعه اهلبیت(ع) نبودهاند. بلکه بالعکس، آنحضرت در لحظات آخر، آن قوم جنایتپیشه را با تعبیر شیعه آل أبیسفیان معرفی میفرمایند:
و یحکم یا شیعة آل أبیسفیان! إن لم یکن لکم دین، و کنتم لاتخافون المعاد، فکونوا أحراراً فی دنیاکم هذه، وارجعوا إلی أحسابکم إن کنتم عُرُباً کما تزعمون. وای بر شما ای پیروان أبوسفیان! اگر دین ندارید و از روز معاد نمیهراسید، لااقل در دنیا آزادمرد باشید و آنگونه که میپندارید به حسب و نسب خود که عرب هستید باز گردید.
مقتلالحسین، خوارزمی/38/2؛ بحارالأنوار/51/45؛ اللهوف فی قتلیالطفوف، ص45.
جسارتهای قاتلان به امام حسین(ع) در کربلا
از تعبیرات به کار رفته در روز عاشورا خطاب به امام حسین(ع)، بهخوبی میتوان پی برد که این گروه، از چه قوم و قماشی بودند. از شیعیان آنحضرت یا از دشمنترین دشمنان ایشان؟!
قاتلان آنحضرت در آنروز به حضرت خطاب میکردند و میگفتند: این جنگ و قتال ما با تو از روی دشمنی و عداوت با پدرت علیبن ابیطالب است.
«إنما نقاتلک بغضاً لأبیک»! (ینابیعالمودة، قندوزی حنفی، ص346)
یا حسین، یا کذّاب ابن الکذّاب! (الکامل، ابنأثیر/4/67)
یا حسین أبشر بالنار! (الکامل، ابنأثیر/66/4؛ البدایة والنهایة/183/8)
و بسیاری از جملات و عبارات دیگر که به خوبی از حقد و بغض و کینه آنها به أمیرالمؤمنین و امام حسین(ع) و اهلبیت(ع) دارد.
حال با این تعبیر آیا میتوان گفت که قاتلان آنحضرت در روز عاشورا از شیعیان امیرالمؤمنین و امام حسین(ع) بودهاند؟!
اعمال و جنایات، گویای هویت قاتلان:
این قوم نهتنها از شیعیان و موالیان امام حسین(ع) نبودهاند، بلکه از دشمنترین دشمنان آنحضرت بودهاند، چرا که آن، حضرت و اهلبیت و حتی طفل شیرخواره آنحضرت را از جرعهای آب محروم ساختند و با همین حال به شهادت رساندند و پیکرهای مطهر شهدا را با سُمّ ستوران پایمال نموده و سر از بدنها جدا ساخته و زنها و فرزندان آنحضرت را به اسارت گرفتند و اموال آنان را به غارت بردند و دهها جنایت دیگر که از دشمنترین دشمنان نیز انتظار ارتکاب آن نمیرفت؛ چه رسد به این که این اعمال از شیعیان سرزده باشد.
هویت قاتلان امام حسین(ع)
اگر کسی دلایلی که تا کنون گفته شد را در شیعه نبودن حاضران در کربلا نپذیرد و اصرار به شیعه بودن آنان داشته باشد، در رابطه با آمرین و حکمفرمایانی که باعث و بانی این حادثه شدند چه میخواهد بگوید؟! آیا افرادی که اسامی بعضی از آنها در ذیل میآید نیز از شیعیان و محبین امیرالمؤمنین و امام حسین(ع) هستند؟!! افرادی همچون:
یزیدبن معاویة، عبیدالله بنزیاد، عمربن سعد، شمربن ذیالجوشن، قیسبن أشعث، عمروبن حجاج زبیدی، عبداللهبن زهیر أزدی، عروةبن قیس أحمسی، شبثبن ربعی یربوعی، عبدالرحمنبن أبیسبرة جعفی، حصینبن نمیر، حجاربن أبجر. و نیز عدهای دیگر که اسامی آنها در زیر میآید و در جریان واقعه کربلا و به شهادت رساندن آنحضرت و اصحابشان، مباشر و مستقیم وارد صحنه شده بودند. افرادی همچون: سنانبن أنس نخعی، حرمله کاهلی، منقذبن مره عبدی، أبوالحتوف جعفی، مالکبن نسر کندی، عبدالرحمن جعفی، قشعمبن نذیر جعفی، بحربن کعببن تیمالله، زرعةبن شریک تمیمی، صالحبن وهب مری، خولیبن یزید أصبحی، حصینبن تمیم و غیره ...
گفتار یزید در هویت قاتلان:
خود یزیدبن معاویه که نوک پیکان اتهام را به سوی خود میدید، هرگز نگفت: این شیعیانش بودند که حسین را کشتند. در حالیکه اگر چنین دروغی در آنزمان کمترین خریداری میداشت، حتماً در گفتن آن لحظهای درنگ نمیکرد. بلکه او مسئولیت شهادت امام حسین(ع) را به عهده عبیداللهبن زیاد، والی و فرماندار کوفه انداخت؛ تا شاید به این وسیله بتواند قدری از بار ننگ و گناه خویش بکاهد.
صفبندی در کربلا گویای هویت قاتلان
در دستهبندیهای همان زمان نیز به صرف اینکه کسی در جبهه آنحضرت حضور مییافت، از شیعیان ایشان محسوب میشد و به کسی که در صف مقابل ایشان بود، هرگز چنین تعبیری اطلاق نمیشد. به عنوان مثال زهیربن قین که ابتدا عثمانیمذهب بود و از امام حسین(ع) گریزان بود، اما وقتی که در سپاه آنحضرت قرار گرفت، او را به عنوان شیعه آنحضرت خطاب کردند. تاریخ طبری/316/4.
تلاش عده قلیل شیعیان در یاری امام حسین(ع)
تمامی این شواهد و مدارک، جدای از قتل و کشتارهایی است که معاویه در مورد شیعیان امیرمؤمنان و امام حسن(ع) انجام داد و بسیاری از ایشان را شهید کرده و عده بسیاری را تبعید کرد و یا به زندان انداخت؛ با این همه باز میبینیم که طبق مدارک تاریخی، همان عده اندک شیعه باقیمانده در کوفه نیز خواستند به یاری امام حسین(ع) بیایند، اما با نیروهای ابنزیاد مواجه شده و دستگیر شدند، و تنها عدهای انگشتشمار مانند زهیر و حبیببن مظاهر توانستند از این حصار عبور کنند و در بین آنها هم عدهای بعد از شهادت حضرت به کربلا رسیدند. لذا با این حساب دیگر شیعهای در کوفه باقی نمیماند که بخواهد به جنگ حضرت حسینبن علی(ع) بیاید.
بیعت و دعوت از امام حسین(ع) دالّ بر شیعه بودن نیست
بعضی میگویند: چون اهل کوفه با امام حسین(ع) بیعت کرده و آنحضرت را به کوفه دعوت نموده بودند، پس آنها از شیعیان آنحضرت به حساب میآمدند. در حالی که باید گفت: بیعت هرگز دالّ بر شیعه بودن نمیکند، چون لازمه این سخن، آن است که بگوییم: «همه صحابه و تابعین که با امیرالمؤمنین(ع) بیعت کردند، از شیعیان آنحضرت به حساب میآمدند!!»
در حالیکه تا کنون کسی این سخن را نگفته است؛ و بسیاری از بیعتکنندگان با آنحضرت در صف دشمنان آنحضرت در جنگها بودند.
از این پاسخ، بطلان ادعای فوق، آشکار میشود. اضافه بر اینکه ایشان، این عمل را تنها بدین سبب انجام دادند که حضرت امام حسین(ع) را از صحابه رسولخدا(ص) بلکه بهترین صحابه در آن زمان و نوه رسولخدا(ص) میدانستند؛ و از سوی دیگر بیمبالاتیهای یزید را دیده و یا شنیده بودند، لذا میخواستند در رویه حاکم اسلامی تغییر ایجاد نمایند و این دعوت و بیعت به این معنا نبود که آنحضرت را به عنوان امام سوم و معصوم قبول داشته باشند.
بنابراین، میتوان گفت که مردم کوفه در زمان امیرمؤمنان و امام حسین(ع) دو گروه بودند:
1. شیعه به معنی خاص: یعنی به دوست داشتن اهلبیت(ع) و دشمنی با دشمنان ایشان اعتقاد داشتند. شیعه از این قبیل هرگز در لشکر عمرسعد که با امام حسین(ع) جنگید، حضور نداشته است. زیرا شیعیان اینچنینی یا در کنار حضرت و در سپاه ایشان حضور داشته و تا پای جنگ جنگیده و به شهادت رسیدند و یا در زندان عبیدالله و یزید و دیگر نقاط تحت سیطره حکومت وقت به سر میبردند و یا تحت محاصره و ممنوعیت جهت پیوستن به سپاه امام حسین(ع) بودند و یا بعد از شهادت حضرت به کربلا رسیدهاند. و یا اساساً تا بعد از وقوع واقعه کربلا بیخبر بوده و بعد از شهادت باخبر شدهاند.
2. شیعه به معنی عام: یعنی به اهلبیت(ع) علاقهمند بودند، اما به دشمنی با دشمنان ایشان اعتقاد نداشتند.
ایشان همان گروهی هستند که امامت الهی اهلبیت(ع) را و سایر شروط تشیع را قبول نداشتند؛ که ممکن است عدهای از ایشان در لشکر عمرسعد و یزید حضور داشتهاند.
بنابراین، افرادی که دانسته و ندانسته بر این طبل میکوبند و این ادعای وهابیت را با نیت خیرخواهانه برای دیگران میفرستند، نه دوستان امام را شناختهاند و نه دشمنان امام حسین(ع) را.
منبع: مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر (عج)