«جاده امن هور»
تألیف جدید قلم محمودزاده
گزیدهای از کتاب
ناگهان سه میگ از جنوب به شمال در آسمان هور پرواز کردند و زنگ خطر به صدا درآمد. جهادگران تصمیم گرفته بودند «بزرگراه سیدالشهداء» را در روز تولد امام حسین تحویل رزمندگان بدهند، اما با تشدید هجوم هواپیماها، تصور میشد تمام جاده را خون فراگرفته و شاهد به شهادت رسیدن تعداد زیادی از جهادگران باشند.
ناگهان به جای هجوم هواپیماها، یک تودة مه سنگین روی هور خیمه زد. مه جلوتر آمد و تمام جاده و صف انبوح کمپرسیها را در آغوش خود جای داد. صدای شادی و هلهلة جهادگران بالا گرفت. از 14 کیلومتر جاده، فقط ده متر باقی مانده بود. انگار جنگ برای ساعاتی تعطیل شده بود تا جاده بدون هیچ تلفاتی وصل شود.
خبر وصل جاده در تمام جزیره پیچیده بود. اذان ظهر، پیرمردی بربلندای خاکریز صدای خود را رها کرد؛ اشک هم میریخت. اذان در میان آن مه آهنگ زیبایی به خود گرفت.
اولین گردان تانک لشکر نجف وارد جزیره شد و دیگر آن حجم وسیع آتش جزایر مجنون را شخم نمی زد