ر
اسامی و نامهای قیامت در قرآن به تفکیک آیات
«مرحوم فیض کاشانى;» در محجّه البیضاء مىگوید: «در هر یک از نامهاى قیامت سرى نهفته است و در هر توصیفى معناى مهمى بیان گشته: باید کوشید این معانى را درک کرد و به این اسرار راه یافت.»
از همین رو به صورت فشرده به نامهای قیامت اشاره خواهیم کرد؛ قبل از آن ذکر یک نکته ضروری است که این نامها در ۳ قسمت آورده شده است که در بخش اول آن (تا نام ۲۴) اسامی تک کلمهای؛ بخش دوم (تا نام ۳۵) اسامی قیامت در قالب جملههای قرآنی (بخش اول و دوم مربوط به وقایع هنگام وقوع قیامت است) و در نهایت؛ در بخش سوم سراغ توصیفهایى مىرویم که وضع انسانها را در آن روز مشخص مىکند، تعبیراتى که هر کدام از دیگرى آموزندهتر است؛ گویى دست انسان را مىگیرد و به عرصه محشر وارد مىکند و در جاىجاى آن سیر مىدهد، و حوادث آن روز عظیم را در برابر چشم انسان مجسّم مىسازد.
اسامی و نامهای قیامت در قرآن به تفکیک آیات
۱٫ یَوْمُ الْقِیَامَهِ[۱]: مشهورترین نام که در ۷۰ جای قرآن آمده است؛ روز قیام برای حساب و کتاب مردم[۲]، به صف ایستادن ملائکه[۳] و به پاخواستن گواهان[۴] است.
۲٫ یَوْمُ الآخِرُ[۵]: «مرحوم طبرسى;» در مجمعالبیان مىگوید: آخرت را از این نظر آخرت نامیدهاند که بعد از دنیا است، و دنیا از این نظر دنیا نامیده شده که به مردم نزدیک است (از ماده دُنّو) و بعضى هم گفتهاند به خاطر دنائت و پستى آن است نسبت به آخرت.[۶] این هشدارى است به همه انسانها که دنیا را سراى جاودان نشمرند، دل به آن نبندند، آن را هدف نهایى نشمرند، و تمام نیرو و قدرت خود را معطوف آن نسازند؛ بلکه از آن به صورت گذرگاهى براى وصول به سراى دیگر بهره گیرند.
۳٫ یَوْمُ الْحِسَابِ[۷]: تمامى اعمال آدمى اعم از صغیر و کبیر، جزیى و کلّى، معنوى و مادّى، جوارحى و جوانحى (بدنى و روحى) بدون استثناء در آن روز مورد محاسبه قرار مىگیرد.
۴٫ یَوْمُ الدِّیْنِ[۸]: اصل واژه «دین» به معناى خضوع و انقیاد و اطاعت است؛ و اگر این واژه بر معناى جزا اطلاق شده یا به خاطر آن است که در مقابل آن باید مطیع بود یا این که جزا مولود اطاعت است؛ مثل محکومی که در مقابل حکم دادگاه، مطیع است.
۵٫ یَوْمُ الْجَمْعِ[۹]: چگونه آن روز، روز جمع نباشد در حالى که تمام اولین و آخرین و همه جن و انس و حتّى ملائکه مقرّبین در آنجا جمعاند، نه تنها خودشان که اعمال آنها نیز تماماً در آنجا جمعآورى شده است و براى عرضه به دادگاه عدل الهى آماده است.
اسامی و نامهای قیامت در قرآن به تفکیک آیات
۶٫ یَوْمُ الْفَصْلِ[۱۰]: این تعبیر؛ تعبیر بسیار پرمعنایى است که بیانگر جدایىها در آن روز عظیم است. جدایى حق از باطل، جدایى صفوف مؤمنان و صالحان از کافران و مجرمان، جدایى برادر از برادر، و پدر و مادر از فرزند، و جدایى سرنوشت خوبان از بدان.
۷٫ یَوْمُ الْخُرُوجِ[۱۱]: آرى آن روز، روز خارج شدن از مرگ به حیات و از عالم برزخ به عالم آخرت، و از درون به برون، و از پنهان به آشکار است!
۸٫ یَوْمُ الْمَوْعُودِ[۱۲]: اگر آن روز موعود نباشد، آفرینش این آسمان عظیم با آن نظام دقیقى که بر آن حکمفرما است، بیهوده و بىهدف خواهد بود، چرا که چند روز زندگى دنیا ارزش آن را ندارد که چنین نظام عظیم و گستردهاى به خاطر آن آفریده شود.
۹٫ یَوْمُ الْخُلُودِ[۱۳]: برخلاف دنیای زودگذر، روز جاودانگی برای مؤمن و کافر و برای بهشتی و جهنمی است.
۱۰٫ یَوْم عَظیم[۱۴]: پاداش و کیفر عظیم، دادگاه و حساب عظیم، حضور با عظمت خلایق در آن روز، و عظمت طول آن روز، عظمت هول و وحشت و هراس، و عظمت جنبشهاى آغاز رستاخیز و خلاصه عظمت در تمام جهات برای نامگذاری آن به یوم عظیم، بسیار به جا است.
اسامی و نامهای قیامت در قرآن به تفکیک آیات
۱۱٫ یَوْمُ الْحَسْرَهِ[۱۵]: روز قیامت راستى روز اندوه و ندامت و حسرت شدید است؛ نهتنها براى بدکاران، بلکه حتّى براى نیکوکاران. زیرا وقتى پاداشهاى عظیم الهى را مىبینند، تأسّف مىخورند چرا بیشتر و بهتر کار نیک انجام ندادهاند!
۱۲٫ یَوْمُ التَّغَابُنِ[۱۶]: در قیامت پردهها کنار مىرود، و نتایج اعمال و عقائد و نیّات آشکار مىشود، و انسان خود را در مقابل انبوهى از نتائج و آثار اعمال خویش مىبیند، و آنجا است که بدکاران از شکست و زیان خود و فریب و نیرنگ شیطان و از دست دادن سرمایههاى عظیم و محروم شدن از سعادت جاویدان و گرفتارى در چنگال عذاب الهى با خبر مىشوند؛ و این غَبن حقیقى است.
۱۳٫ یَوْمُ التَّنادِ[۱۷]: از ماده «نداء» به معناى صدا زدن است؛ بعضى گفتهاند: دوزخیان، بهشتیان را صدا مىزنند که: ترحم کنید؛ بعضى مىگویند: در صحنه محشر، مردم یکدیگر را صدا مىزنند و از هم کمک مىخواهند یا اینکه فرشتگان مردم را براى حساب صدا مىزنند و مردم فرشتگان را براى استمداد! تمام این معانى ممکن است در مفهوم آیه جمع باشد چرا که منافاتى در میان آنها نیست.
۱۴٫ یَوْمُ التّلاقِ[۱۸]: در آن روز انواع تلاقىها رخ مىدهد؛ روزى است که بندگان با پروردگارشان ملاقات مىکنند[۱۹]؛ روزى است که انسانها با فرشتگانِ حساب و پاداش و کیفر تلاقى دارند[۲۰]؛ روزى است که انسان با حساب اعمال و گفتارش در آن دادگاه عدل تلاقى دارد[۲۱] و خلاصه روز تلاقی گذشتگان با آیندگان، پیشوایان حق و باطل با پیروانشان، ظالم و مظلوم؛ و بهشتیان و جهنمیان با یکدیگر است.
اسامی و نامهای قیامت در قرآن به تفکیک آیات
۱۵٫ یَوْمٌ ثَقیلْ[۲۲]: توصیف آن روز به ثقیل، توصیفى است گسترده و پرمعنا. سنگین از نظر محاسبهها، سنگین از نظر مجازاتها، سنگین از نظر رسوایىها، سنگین از نظر شدائد محشر و سنگینى مسئولیتها، و سنگین از نظر بار گناهان بر دوش مجرمان!
۱۶٫ یَوْمُ الاَزِفَهِ[۲۳]: این نام گذارى بیانگر این واقعیت است که قیامت؛ بیش از آنچه مردم فکر مىکنند نزدیک است، تا بیخبران نگویند هنوز وقت بسیار است و قیامت وعدهاى است نسیه! آن هم روز نزدیکى که از شدت وحشتش گویى قلبها به گلوگاه مىرسد، و جانها به لب مىآید؛ و اندوه آمیخته با ترس گلوى مردم را مىفشارد و راه نفس کشیدن را بر آنها مىبندد؛ آرى براى چنین روزى باید هر لحظه آماده بود.
۱۷٫ یَوْمٌ عَسیْرٌ[۲۴]: آن روز حتى براى مؤمنان روز آسانى نیست، و دادن حساب تمام اعمال حتى به اندازه سنگینى یک ذره و گذشتن از آن گردنههاى سخت، کار بسیار دشوارى است.
۱۸٫ یَوْمٌ اَلیمٌ[۲۵]: توصیف آن روز به دردناک بودن تنها به خاطر این نیست که عذابش الیم و دردناک است؛ بلکه علاوه بر این، آن روز از جهات زیادى مایه درد و رنج است؛ از جهت رسوایىها، ندامتها و پشیمانىهاى کشنده، و انواع رنجهاى روحى دیگر.
۱۹٫ یَوْمُ الْوَعِیْدِ[۲۶]: این نام اشاره پرمعنایى به تمام مجازاتهاى روز قیامت است، اعم از مشکلات صحنه محشر و دادگاه عدل الهى، و مجازاتهاى دوزخ، و اعم از کیفرهاى مادى و معنوى، مانند: رسوایى در میان خلایق، و دور ماندن از فیض قرب پروردگار.
اسامی و نامهای قیامت در قرآن به تفکیک آیات
۲۰٫ یَوْمُ الْحَقُ[۲۷]: واقعیّتى است انکارناپذیر، که به تمام عالم آفرینش مفهوم مىبخشد؛ اگر آن روز نبود، واقعیّت این جهان مفهوم نداشت. اصولأ دنیا، سرابى بیش نیست؛ و در واقع مجاز است نه حقیقت، فنا است نه بقا، مرگ است نه حیات، آرى حقیقت و واقعیت و مفهوم اصلى حیات در قیامت تجلّى مىکند (وَ اِنَّ الدَّارَ الاْخِرَهَ لَهِىَ الْحَیَوانُ): «و فقط سراى آخرت، سراى زندگى (واقعى) است.»[۲۸]
۲۱٫ یَوْمٌ مَشْهُودٌ[۲۹]: البته همه روزها مشاهده مىشود، ولى انتخاب این توصیف براى قیامت، از یک سو اشاره به قطعى بودن آن است و از سوى دیگر اشاره به اهمّیّت آن و حوادثى که در آن روى مىدهد، و حضور عمومى همه خلایق اعم از انس و جن و ملائکه در آن است.
۲۲٫ یَوْمٌ مَعْلُومٌ[۳۰]: دلایل متعددى از طریق عقل و خرد براى آن وجود دارد که عالم و عامى، هر کدام مىتوانند اجمالاً به آن دست یابند، و اضافه بر این، تمام انبیاءِ و پیامبران الهى از آن خبر دادند که آن روز، معلوم، قطعى، و مسلّم است؛ هرچند تاریخ دقیق آن را ندانند.
درست مانند اینکه همه ما به طور قطع مىدانیم سرانجام مىمیریم، و از دنیا مىرویم؛ هرچند هیچکس تاریخ پایان عمر خود را نمىداند.
۲۳٫ یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً[۳۱]: «عبوس» از صفات انسان است، و به کسى گفته مىشود که قیافهاش را درهم کشیده و کاملأ ناخشنود است، و توصیف آن روز به عبوس، کنایه زندهاى از وضع وحشتناک آن روز است. یعنى آنقدر حوادث آن سخت و ناراحت کننده است که نهتنها انسانها در آن روز عبوساند، بلکه گویى خود آن روز نیز، قیافهاش را سخت درهم کشیده و ناراحت است!
اسامی و نامهای قیامت در قرآن به تفکیک آیات
۲۴٫ یَوْمُ الْبَعْثِ[۳۲]: روزی است که پس از درنگ مردم در برزخ به وقوع میپیوندد و آن را رستاخیز میگویند؛ آن روز، روز حیات عمومى بعد از مرگ است.
۲۵٫ یَوْمَ نَطْوِى السَّماءَ کَطَىِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ[۳۳]:
«روزى که آسمان را چون طومارى در هم مىپیچیم»
جمع شدن آسمانها به معناى نابودى مطلق آنها و از میان رفتن عالم ماده نیست؛ چرا که قرآن با صراحت در آیات متعدّد مىگوید انسانها از قبرها برمىخیزند و استخوانهاى پوسیده لباس حیات در تن مىپوشند؛ و خاکهاى حاصل از پوسیدن بدنها باقى مىماند و جمع مىشود و حیات تازهاى را آغاز مىکند.
۲۶٫ یَوْمَ تُبَدَّلُ الاَْرْضُ غَیْرَ الاَْرْضِ وَ السَّمواتُ[۳۴]:
«در آن روز که این زمین به زمین دیگر، و آسمانها (به آسمانهاى دیگرى) مبدّل مىشود»
نخست همه در هم پیچیده مىشوند، سپس معمار عالم هستى طرحى نوین مىریزد، و زمین و آسمان تازهاى را در مرحلهاى بالاتر و والاتر، آنگونه که طبیعت روز قیامت است ابداع مىکند.
۲۷٫ یَوْمَ تَمُورُ السَّمَاءُ مَوْراً[۳۵]:
«در آن روزى که آسمان بهشدت به حرکت درمىآید»
این حرکت آسمان؛ ممکن است همان حرکت سریع به سوى مرکز جهان به هنگام انقباض مجموعه عالم هستى بوده باشد و نیز ممکن است اشاره به حرکت دورانى عالم در مسیر انبساط و انقباض مجموعه جهان باشد.
اسامی و نامهای قیامت در قرآن به تفکیک آیات
۲۸ و ۲۹٫ یَوْمَ تَشَقَّقُ السَّماءُ بِالْغَمامِ[۳۶]؛ یَوْمَ تَشَقَّقُ الاَْرْضُ عَنْهُمْ سراعاً[۳۷]:
«و (همان) روزى که آسمان با ابرها شکافته مىشود * روزی که زمین بهسرعت از روى آنها شکافته مىشود»
شکافته شدن زمین از روى انسانها مفهوم روشنى دارد و اشاره به زلزله رستاخیز است که قبرها را از هم مىشکافد؛ و انسانها به فرمان خدا زنده مىشوند و به سرعت براى حساب و جزا خارج مىشوند. و امّا شکافته شدن آسمانها با ابر ممکن است اشاره به انفجارات عظیمى باشد که در پایان جهان در کرات آسمانى رخ مىدهد یا اینکه آسمانها یعنى: کرات آسمانى به سبب ابرهایى که حامل امواج عظیم و نیرومندى از قدرتهاى اتمى و غیر آن است از هم شکافته مىشوند.
۳۰٫ یَوْمَ تَکُونُ السَّماءُ کَالْمُهْلِ[۳۸]:
«همان روزى که آسمان همچون فلز گداخته مىشود»
منظور از آسمان در اینجا؛ یا کرات آسمانى است و یا صفحه آسمان است که بر اثر انفجار کرات به صورت فلز گداخته درمىآید.
بعضى از مفسّران گفتهاند این احتمال وجود دارد که بسیارى از کرات آسمانى که هم اکنون به صورت گازهاى فشردهاى هستند، در آن روز به شکل توده مذابى در مىآیند که مرحله تازه شکلگیرى این گازها است و مقدمهاى است براى طرح جهان قیامت.[۳۹]
اسامی و نامهای قیامت در قرآن به تفکیک آیات
۳۱٫ یَوْمَ تَرْجُفُ الاَْرْضُ وَالْجِبَالُ[۴۰]:
«در آن روز که زمین و کوهها سخت به لرزه درمىآید»
جایى که زلزلههاى هول انگیز تمام زمین را به لرزه درآورند و کوهها چنان در هم کوبیده شود که به صورت تودههایى از شن نرم درآید، پیدا است که این انسان ضعیف و ناتوان در آنجا چه وضعى خواهد داشت! از یک سو از ناتوانى انسان، و از سوى دیگر تحوّلات هول انگیز پایان این جهان، و از سوى سوم دگرگونى عالم براى قیام قیامت و شور محشر خبر مىدهد؛ و همه این تعبیرات در راستاى تربیت انسان و هشدارهاى مکرّر و پىدرپى نسبت به او است.
۳۲ و ۳۳٫ یَوْمَ یَسْمَعُوْنَ الصِّیْحَهَ بِالْحَقِّ[۴۱]؛ یَوْمَهُمُ الَّذى فیهِ یُصْعَقُونَ[۴۲]:
«روزى که همگان صیحه رستاخیز را بهحق مىشنوند * تا روز مرگ خود را ملاقات کنند»
این دو نام اشاره به نفخه صور اول و دوم است که در جای خود بحث کردیم.
۳۴٫ یَوْمَ یُنْفَخُ فى الصُّورِ[۴۳]: روزی که حاکمیت آن با خداست و مجرمان با بدنهای کبود؛ و اهل آسمان و زمین به صورت فوج فوج؛ و با دهشت و وحشت (به جز آنانکه خدا بخواهد) در صحرای محشر جمع میشوند.
اسامی و نامهای قیامت در قرآن به تفکیک آیات
۳۵٫ یَوْم کانَ مِقْدارُهُ خَمْسِیْنَ اَلْفَ[۴۴]: با توجه به مواقف ۵۰ گانه قیامت که هر یک هزار سال طول میکشد[۴۵]؛ ممکن است در این جهان هستى، کراتى باشد که گردش وضعى آن صدها یا هزاران سال طول بکشد؛ بنابراین جاى تعجّب نیست که در قیامت هر روز به اندازه پنجاه هزار سال باشد. روز عبارت است از قطعهای از زمان که بهوسیله آفتاب عالم روشن شده؛ به طوری که چشم انسان هر چه را در شب نمیدید در کمال وضوح و ظهور میبیند، همچنین در قیامت آنچه در دنیا پنهان بود، از باطن اشخاص و درستی و نادرستی عقاید و خوبی و بدی اعمال و آثار آنها، تمامأ در قیامت آشکار میشود (یَومَ تُبلَی السَّرائِر) قیامت روزی است که تمام نهانیهای بشر فاش میگردد. آری دنیا شب است و ظلمت؛ کسی از دیگری خبر ندارد، بلکه از باطن خود هم بیخبر است و روی کارها سرپوش است، اما قیامت روز است، واقعأ هم روز است؛ روزی که شب ندارد، روزی که ۵۰ هزار سال است، آفتاب حقیقت قیامت که بتابد میفهمیم که چه هستیم و دیگران چه هستند.[۴۶]
۳۶٫ یَوْمَ یَکُونُ النَّاسُ کَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ[۴۷]:
«روزى که مردم مانند پروانههاى پراکنده خواهند بود»
پروانهها معمولاً خود را دیوانهوار به آتش شمع و چراغ مىکوبند و مىسوزانند؛ مجرمان در آن روز در برابر آتش دوزخ نیز چنین حالى را دارند و اینها همه حاکى از حیرت و سرگردانى شدید، و اضطراب و واهمه عظیم در آن روز است.
اسامی و نامهای قیامت در قرآن به تفکیک آیات
۳۷ و ۳۸٫ یَوْمَ تُبْلَى السَّرائرُ[۴۸]؛ یَوْمَ هُمْ بارِزُونَ[۴۹]:
«در آن روز که اسرار نهان (انسان) آشکار مىشود * روزى که همه آنان آشکار مىشوند»
زمین و زمان سخن مىگویند؛ و گواهان اعمال، به اعمال انسانها گواهى مىدهند، نهتنها اعمال انسانها که نیّات و عقائد آنها نیز در آن روز همگى بر ملا مىشود؛ و به راستى روز رسوایى عجیبى براى بدکاران و روز افتخار بزرگى براى نیکوکاران است. بسیارى از شخصیّتهاى کاذبى که بر اثر پنهان کارى در این دنیا به وجود آمده، در برابر طوفان محشر بر باد مىرود، و رسوایى عظیمى جاى آن مىنشیند، و چه عجیب است سقوط اینگونه افراد خوش ظاهر بد باطن، از اوج عزّت و آبرو به قعر درّه مذلّت و رسوایى!
و چه زیبا است آبروى شکوهمند مؤمنان مخلص و بىریا که رابطه خاص خود با خدا را در این جهان پنهان داشتند و در آن روز آشکار مىشود و بر تخت عزت و عظمت مىنشینند!
اسامی و نامهای قیامت در قرآن به تفکیک آیات
۳۹ و ۴۰٫ یَوْمَ یَنظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ یَدَاهُ[۵۰]؛ یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْس مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَیْر مُّحْضَراً وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوء[۵۱]:
«(به خاطر بیاور) روزى را که خداوند همه آنان را محشور مىکند *روزى که هرکس، هر کار نیک و بدی که انجام داده، حاضر مىبیند»
یعنى اعمال او که در نظام آفرینش ظاهراً محو شده، از بین نرفته؛ و از نو جان مىگیرند و به صورتهاى مناسبى مجسّم مىشوند، نه آنها؛ که اهل محشر نیز آن را مىبینند.(شرح بیشتر را در قسمت تجسم اعمال میخوانید)
۴۱ و ۴۲٫ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَ الاَْبْصارُ[۵۲]؛ یَوْمَ تَشْخَصُ فِیهِ الاَْبْصارُ[۵۳]:
آیه اول درباره رجال الهى است؛ و آیه دوّم درباره ظالمان؛ و این به خوبى نشان مىدهد (نیکوکاران و بدکاران)؛ همه در آن روز هولناک در وحشتاند، چرا که هیچکس از عاقبت کار خود اطمینان ندارد، و با توجّه به دقّت و سختگیرى در حساب الهى، هیچکس از سرنوشت خود دقیقاً آگاه نیست. اینها از جهت آشکار بودن نشانههاى دوزخ و کیفر الهى، عدم امکان جبران و بازگشت؛ و عدم وجود یار و فریادرس است!
این حوادث که هر یک به تنهایى کافى است دل انسان را زیر و رو کند، یکجا به وقوع مىپیوندد، و انسانها را چنان در تنگنا قرار مىدهد که گاه چشمان او بىاراده حرکت مىکند، و مضطربانه و ملتمسانه به هر سو مىچرخد، و به تعبیر قرآن زیر و رو مىشود، و گاه به کلّى از حرکت مىایستد و پلکها به هم نمىخورد و چنان باز مىماند که گویى روح از کالبد انسان بیرون رفته است!
اسامی و نامهای قیامت در قرآن به تفکیک آیات
۴۳٫ یَوْمَ یَتَذَکَّرُ الاِْنْسانُ ما سَعَى[۵۴]:
هشدارى است به تمام افراد انسان که پیش از گرفتار شدن در چنان تنگنایى از فرصتى که در اختیار دارند استفاده کنند که تذکر و بیدارى در آن روز بسیار دیر است. چرا که در آن روز؛ آنچه در زمین است[۵۵] و نظیر آن[۵۶] برای رهایی از عذاب قیامت به عنوان فدیه بیاورد، پذیرفته نمیشود و هیچ دوست صمیمی، حال دوست صمیمیاش را نمیپرسد[۵۷] و نمیتواند از دوست خود حمایت کند.[۵۸] بنابراین نه نیرویی دارد و نه یاوری[۵۹] گناهکار آرزو میکند که ای کاش میتوانست پسران، همسر، برادر، قبیله و هر آنکه روی زمین است عوض داده و از عذاب رهایی یابد.[۶۰]
۴۴٫ یَوْمَ تَأْتِی کُلُّ نَفْس تُجَادِلُ عَنْ نَّفْسِهَا[۶۱]:
چنان هول و وحشت عذاب و کیفر الهى سراسر وجود انسان را فرا مىگیرد که عزیزترین عزیزان را به دست فراموشى مىسپرد، نه در فکر فرزند است، و نه همسر و پدر و مادر و دوستان صمیمى، بلکه تنها در فکر نجات خویش است و بس. در حدیثى آمده است که هرکسى روز قیامت جز محمد۹که او به دفاع از امتش برمىخیزد؛ به خاطر شدّت ترس روز قیامت مىگوید (خودم، خودم!)[۶۲]
اسامی و نامهای قیامت در قرآن به تفکیک آیات
۴۵٫ یَوْمُ یَقُومُ النّاسُ لِرَبِّ الْعالَمینَ[۶۳]:
افسوس که آنچنان حبّ دنیا و غفلت و غرور و طول امل بر فکر و قلب و جان مردم، سایه شوم و تاریک افکنده که به این حقایق توجّه نمىکنند!
در روایت آمده است که یکی از صحابه پیغمبر۹هنگامى که سوره مطفّفین را مىخواند؛ وقتى به این آیه رسید، آن قدر گریه کرد که از ادامه و تکمیل سوره بازماند.[۶۴]
۴۶ و ۴۷٫ یَوْمَ یَقُومُ الاَْشْهادُ[۶۵]؛ یَوْمَ یَقُومُ الرُّوْحُ وَ الْمَلائِکَهُ صَفّاً[۶۶]:
آن روز، روزى است که نه یک شاهد؛ بلکه شاهدان بسیارى در آن دادگاه عظیم، اداى شهادت مىکنند، شهادتى که مایه آبرو و افتخار مؤمنان، و رسوایى و ذلّت مجرمان است؛ شهادتى که بر همه چیز احاطه دارد، و چیزى از نظر شهود آن دادگاه پنهان نخواهد بود، شهادتى که به هیچوجه قابل انکار مجرمان نیست و آن چنان با قرائن همراه است که جز قبول و تسلیم راهى در برابر آن وجود ندارد. در مورد آیه دوم که به روح مربوط است، در جای خود بحث کردهایم و در اینجا تنها به سخنی اکتفا میکنیم: از ابن عباس نقل شده که مىگوید: «خداوند هیچ مخلوقى بعد از عرش، بزرگتر از روح نیافریده است. در روز قیامت او به تنهایى در یک صف و فرشتگان همگى در یک صف قرار مىگیرند».[۶۷]
اسامی و نامهای قیامت در قرآن به تفکیک آیات
۴۸ و ۴۹٫ یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُوْنَ[۶۸]؛ یَوْمٌ لاَّبَیْعٌ فیهِ وَ لا خِلالُ[۶۹]:
«در آن روز که مال و فرزندان سودى نمىبخشد * نه با مال مىتوانند از کیفر خدا رهایى یابند، و نه با پیوندهاى مادى»
سرمایههاى مهم دنیا در سه چیز خلاصه مىشود: مال و ثروت، فرزندان برومند، و دوستان با وفا برخلاف این دنیا که غالب مشکلات از طریق مال و ثروت و دادن فدا، خسارت، رشوه، و مانند آن به صورت مشروع یا نامشروع قابل جبران است؛ مشکلات محشر و گرفتارىهاى هولناک آن، چنین نیست که بتوان با استفاده از مال و ثروت، یا کمک فرزندان و دوستان، آنها را برطرف ساخت؛ و به فرض که تمام اموال دنیا به آنجا انتقال یابد و همه فرزندان و دوستان در کنار انسان باشند، باز هم ممکن نیست گرهى از کار او بگشایند؛ چرا که معیار در آنجا چیز دیگرى است. حلاّل مشکلات محشر، ایمان و عمل صالح و قلب سلیم است، قلبى خالص از هرگونه شرک و ریا و فارغ از غیر خدا.
۵۰، ۵۱ و ۵۲٫ یَوْماً لاَّ تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْس[۷۰]؛ یَوْمَ لاَ تَمْلِکُ نَفْسٌ لِّنَفْس شَیْئاً[۷۱]؛ یَوْماً لاَّ یَجْزِی وَالِدٌ عَنْ وَلَدِهِ[۷۲]:
«و از روزى بترسید که کسى مجازات دیگرى را نمىپذیرد * روزى که هیچکس قادر بر انجام کارى به سود دیگرى نیست * روزى که نه پدرى مجازات فرزندش را پذیرا مىشود، و نه فرزندى چیزى از مجازات پدرش را»
یکى از طرق رهایى از چنگال کیفرها در این جهان، این است که کسى مسئولیتهاى دیگرى را بپذیرد، و خود را جاى او قرار دهد؛ جریمه مالى او را قبول کند و کیفر جرم او را براى خود بخرد. بسیارند اشخاصى که در این جهان بر اثر پیوندهاى عاطفى، خود را فداى دیگرى مىکنند، ولى این مطلب در قیامت در مورد هیچکس و هیچ انسانى نسبت به دیگرى واقع نمىشود. هول و وحشت قیامت آنچنان عظیم و کوبنده است که تمام پیوندها را در هم مىکوبد و از میان مىبرد؛ آنچنان که هرکس تنها به فکر خویشتن است.
اسامی و نامهای قیامت در قرآن به تفکیک آیات
۵۳٫ یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ[۷۳]:
«(آن عذاب عظیم) روزى خواهد بود که چهرههایى سفید، و چهرههایى سیاه مىگردد»
راستى چه وحشتناک است آن روز، آنچه در قلب و جان انسان است، در صورت او نمایان مىگردد؛ به نظر مىرسد که این مسأله از همان آغاز قیام از قبرها صورت مىگیرد و در تمام مواقف قیامت از مشاهده نامه اعمال تا تجسم اعمال و دیگر مواقف ادامه دارد. تمام اهل ایمان و صالح العمل در زمره روسفیدان هستند و تمام اهل کفر و مجرمان در صف سیه رویان.
۵۴٫ یَوماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطیراً[۷۴]:
«روزى که شر و عذابش گسترده است»
عذاب روز قیامت، هول، وحشت و گستردگى آن به حدّى است که تمام زمین و آسمان را پر مىکند، حتّى فرشتگان در وحشت فرو مىروند، نهتنها بدکاران و مجرمان که نیکان و پاکان که از عاقبت کار خود با خبر نیستند؛ در این وحشت و اضطراب گسترده سهیم و شریکاند.
جالب اینکه در آیه فوق، ترس از چنان روزى را یکى از صفات ممدوح و نکات مثبت اخلاقى ابرار و پاکان مىشمرد؛ زیرا چنین ترسى مایه پرهیز از هرگونه گناه و توجّه به اطاعت مطلق پروردگار است.
اسامی و نامهای قیامت در قرآن به تفکیک آیات
۵۵٫ یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ*وَأُمِّهِ وَأَبِیهِ*وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِیهِ*لِکُلِّ امْرِى مِّنْهُمْ یَوْمَئِذ شَأْنٌ یُغْنِیهِ[۷۵]:
«در آن روز انسان از برادر خود مىگریزد و از مادر و پدرش؛ و همسر و فرزندانش؛ آن روز هر کدام از آنها وضعى دارد که او را کاملاً به خود مشغول مىسازد.»
هول و وحشت محشر آن قدر زیاد و سنگین است که هر انسانى را از تمام افراد مورد علاقهاش جدا مىسازد، و به خویش مشغول مىدارد. از آنها مىگریزد تا فقط به خود بیندیشد و نه به دیگرى، مىگریزد تا راه نجاتى جستجو کند، و مىگریزد تا سرنوشت خویش را بیابد. در حدیثى مىخوانیم که یکى از خاندان پیغمبر۹از آن حضرت سئوال کرد: «آیا در قیامت انسان به یاد دوست صمیمیاش مىافتد؟!» پیامبر۹در جواب فرمود: «سه موقف است که هیچکس به یاد هیچ کسى نمىافتد؛ پای میزان، صراط و هنگام دریافت نامه اعمال.»[۷۶]
۵۶٫ یَوْماً یَجْعَلُ الْوِلْدانَ شِیباً[۷۷]:
«روزى که کودکان را پیر مىکند»
این گویاترین و زندهترین تعبیرى است که مىتواند از حوادث هولناک آن روز پرده بردارد، در حقیقت همانگونه که این حوادث بر جهان طبیعت و کوهها و صحراها اثر مىگذارد و آنها را از هم متلاشى مىکند؛ بر این انسان خاکى نیز چنان اضطراب و وحشتى حاکم مىسازد که اطفال را پیر مىکند.
اسامی و نامهای قیامت در قرآن به تفکیک آیات
۵۷٫ یَوْمُ لا یَنْطِقُوْنَ[۷۸]:
گاه زبان انسان بر اثر یک حادثه بسیار عظیم بند مىآید؛ یا اصولأ سخنى براى گفتن و حجت و عذرى براى بیان کردن ندارد؛ و یا زبانها به حکم خدا از کار مىافتد و اعضاى بدن گواه اعمال انسان مىشوند؛ به هر حال این امر مانع از آن نیست که انسانها در بعضى از مواقف قیامت به فرمان خدا سخن بگویند؛ زیرا قیامت مواقف مختلفى دارد و مجموع آیات قرآن نشان مىدهد که مجرمان در بعضى از این مواقف گنگ و لال و دهن بسته مىشوند؛ و به فرمان خدا در بعضى از مواقف به سخن میآیند. بنابراین، صدای همه آهسته است [۷۹]، اجازه صحبت و عذرخواهی نخواهند داشت[۸۰] مگر به اذن خدا.[۸۱]
۵۸٫ یَوْمَ یُکْشَفُ عَنْ ساق وَ یُدْعَوْنَ اِلَى السُّجُودِ فَلا یَسْتَطیعُونَ[۸۲]:
« (به خاطر بیاورید) روزى را که هول و وحشت به نهایت مىرسد و دعوت به سجود مىشوند، امّا نمىتوانند (سجده کنند)»
در آن روز هولناک، همگان به سجود در برابر عظمت پروردگار عالم دعوت مىشوند، مؤمنان به سجده مىافتند؛ و شاید همین سجده مایه آرامش قلب و روح آنها است، ولى آنها که آلوده کفر و گناهاند، قدرت بر سجده را ندارند. در حدیثى از امام على بن موسى الرضا۸آمده است: «در آن روز حجابى از نور الهى برداشته مىشود و همه مؤمنان به سجده مىافتند، ولى پشت منافقان آن چنان خشک مىشود که توانایى ندارند کمر خم کنند و سجده نمایند!»[۸۳]
اسامی و نامهای قیامت در قرآن به تفکیک آیات
۵۹٫ یَوْمَ لاَ یَنفَعُ الظَّالِمِینَ مَعْذِرَتُهُمْ وَلَهُمْ اللَّعْنَهُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ[۸۴]:
«روزى که عذرخواهى ستمکاران سودى به حالشان نمى بخشد؛ و لعنت (و دورى از رحمت الهى) و جایگاه بد براى آنان است.»
امروز مىتوان با پوزشطلبى به درگاه خدا آثار گناهان را شست و با اداى حق مظلومان، آثار ظلم را زدود؛ و باید از فرصت استفاده کرد، وگرنه در آن صحنه عظیم و دادگاه بزرگ، نه عذر سودى مىبخشد و نه ندامت و پشیمانى و گریه و زارى، آنجا اصولأ جاى گرفتن محصول و پاداش عمل است، نه جبران گذشته که نوعى عمل محسوب مىشود.
۶۰٫ و یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُوْلُ یا لَیْتَنى اتَّخَذْتُ مَعَ الرُّسُولِ سَبِیلا* یا وَیْلَتا لَیْتَنى لَمْ اَتَّخِذْ فُلاناً خَلیلا[۸۵]:
«روزى که ستمکار دستان خود را (از شدّت حسرت) به دندان مىگزد و مىگوید: اى کاش با رسول (خدا) راهى برگزیده بودم! ای واى بر من، کاش فلان (شخص گمراه) را به دوستى انتخاب نکرده بودم!»
بدون شک عامل سازنده شخصیت انسان – بعد از اراده، خواست و تصمیم او – امور مختلفى است که: از اهم آنها همنشین، دوست و معاشر است؛ چرا که انسان خواه و ناخواه، تأثیرپذیر است، و بخش مهمى از افکار و صفات اخلاقى خود را از طریق دوستانش مىگیرد، این حقیقت، هم از نظر علمى و هم از طریق تجربه و مشاهدات حسى به ثبوت رسیده است. یک وسوسه شیطانى از ناحیه یک دوست بد، او را به قهقرا بازمیگرداند، و سرنوشتى مرگبار براى او فراهم میسازد که: از حسرت آن، روز قیامت هر دو دست را به دندان میگزد، و فریاد «یا وَیْلَتى» از او بلند میشود.[۸۶]
اسامی و نامهای قیامت در قرآن به تفکیک آیات
۶۱ و ۶۲٫ یَوْمَ یُعْرَضُ الَّذِیْنَ کَفَرُوا عَلَى النّارِ[۸۷]؛ یَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِى النَّارِ[۸۸]:
«آن روز که کافران را بر آتش عرضه مىکنند * در آن روز صورتهاى آنان در آتش (دوزخ) دگرگون خواهد شد»
در آیه اول، به جنبههاى عملى، یعنى همان لذّات نامشروع و بهرهگیرى حرام از مواهب الهى اشاره مىشود و در آیه دوّم به جنبههاى اعتقادى که مایه هلاکت دورزخیان شده، اشاره مىشود. منظور از دگرگون شدن صورتها در آن روز؛ دگرگون شدن رنگ چهرهها است، گاه زرد و پژمرده مىشود، گاه سرخ و آتشین مىگردد و گاه تاریک و سیاه. همانگونه که براى برشته کردن چیزى، روى آتش آن را زیر و رو و این طرف و آن طرف مىکنند؛ صورتهاى مجرمان نیز در آن روز در آتش دوزخ چنین حالى را خواهد داشت. و آنها را به صورت، در آتش دوزخ مىافکنند.
۶۳٫ یَوْمَ یُدَعُّوْنَ اِلى نارِ جَهَنَّمَ دَعّاً[۸۹]:
«در آن روز که آنها را به سوى آتش دوزخ مىرانند»
این تعبیر نشان مىدهد که حتى بردن دوزخیان به سوى دوزخ در قیامت آمیخته با شدت و وحشت و هول و اضطراب عظیم است؛ تعبیرى که تصوّر آن انسان را تکان مىدهد، و سخت در فکر فرو مىبرد، و اهمّیّت مسئولیتهایى را که در پیش دارد روشن مىسازد. چقدر فرق است میان دوزخیان و بهشتیان؛ حتّى در چگونگى انتقال به جایگاه اصلیشان. قرآن در مورد بهشتیان مىفرماید: فرشتگان بر آنها درود مىفرستند؛ و مىگویند: «سلام بر شما! به پاداش آنچه انجام مىدادید، وارد بهشت شوید.»[۹۰]
اسامی و نامهای قیامت در قرآن به تفکیک آیات
۶۴ و ۶۵٫ یَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَهَ الْکُبْرَى[۹۱]؛ یَوْمٌ لاَّ مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللهِ[۹۲]:
«در آن روز آنها را با قدرت عظیمى خواهیم گرفت * هیچ چیز مانع آن در برابر اراده خدا نیست»
هرگاه انسان در جزء جزء تعبیرات آیه نخست بیندیشد، لرزه بر اندام او مىافتد که خداى رحیم و غفور، خداى قادر و قاهر به چنین تهدیدى پرداخته است. در آن روز هیچکس قدرت این را ندارد که عذاب الهى را از شما باز گرداند.
۶۶٫ یَوْمَ یَدْعُ الدَّاعِی إِلَى شَیْء نُّکُر[۹۳]:
دعوت کننده یا خداست یا ملائکه مقرب همچون جبرئیل و اسرافیل؛ منظور از «شىء نکر» (مطلب ناشناخته) هر چه باشد؛ چه عذابهاى وحشتناکى که براى انسانها ناشناخته بوده، چه حسابرسى دقیق اعمال که هیچکس در آن حد باور نداشته و یا همه اینها؛ هرچه باشد، مسألهاى است وحشتناک و هولانگیز و سخت دردناک!
۶۷٫ یَوْمَ یُسْحَبُونَ فِی النَّارِ عَلَى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ[۹۴]:
«در آن روز که به صورت در آتش دوزخ کشیده مىشوند»
مىدانیم صورت شریفترین و در عین حال لطیفترین قسمتهاى بدن است؛ اعضاى بسیار مهمّى همچون چشم و دهان و بینى در آن قرار گرفته، و از سوى دیگر مىدانیم آتش دوزخ فوق آتش این دنیا است که آتش این جهان در برابر آن بازیچهاى بیش نیست. حال فکر کنید اگر کسى را با صورتش در آن آتش بکشند چه خواهد شد؟ این کار نشانه شدّت تحقیر مستکبران خودخواه است، و به این ترتیب عذاب روحانى و جسمانى در آن، یکجا جمع شده است.
اسامی و نامهای قیامت در قرآن به تفکیک آیات
۶۸٫ یَوْمَ نَقُوْلُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأتِ وَ تَقُوْلُ هَلْ مِنْ مَّزِیْد[۹۵]:
« (به خاطر بیاورید) روزى را که به جهنم مىگوییم: «آیا پر شدهاى؟!» و او مىگوید: «آیا افزون بر این هم هست؟!»
دوزخیان بسیارند و تهدید الهى جدّى است؛ به هرکس هشدار مىدهد، نکند یکى از آن نفرات تو باشى. همین اندیشه مىتواند انسان را بیدار کند و به خود آورد و او را از ادامه بدىها و کژىها باز دارد. دوزخ مانند انسان پر اشتهایى که دائماً تقاضاى غذاى بیشتر مىکند و هرگز سیر نمىشود در جستجوى تبهکاران و ستمگران است.
۶۹٫ یَوْمَ یَقُوْلُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذِیْنَ آمَنُوا اُنْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُّورِکُمْ[۹۶]:
«همان روزى که مردان و زنان منافق به مؤمنان مىگویند: نظرى به ما بیفکنید تا از نور شما پرتوى برگیریم.»
قیامت و عرصه محشر جاى کسب نور نیست؛ جاى آن صحنه دنیا بود، اگر مىتوانید به آنجا باز گردید و از چراغ پرفروغ ایمان و عمل صالح، نور و روشنایى براى خود دست و پا کنید. چه دردناک است وضع منافقان کوردل و تاریک فکر و ظلمانى! و چه زیبا است نور ایمان و عمل صالح و چه پیام مهمّى در تفاوت حال این دو گروه براى امروز ما بیان شده است.
اسامی و نامهای قیامت در قرآن به تفکیک آیات
۷۰٫ رَبَّنَا إِنَّکَ جَامِعُ النَّاسِ لِیَوْم لاَّ رَیْبَ فِیهِ[۹۷]:
«پروردگارا! تو مردم را براى روزى که تردیدى در آن نیست، جمع خواهى کرد»
قطعى بودن آن روز و وعدههاى گوناگون الهى در آن روز، نهتنها در سخن خداوند مسلّم و خالى از هرگونه شک و ریب است؛ بلکه تمام افراد که در ایمان خود راسخاند و تمام ادیان (که در جای خود به آن اشاره کردیم) نیز به آن معترفاند و قولى است که جملگى برآنند. در واقع نامهاى دیگر از حوادث و برنامههاى آن روز خبر مىدهد، در حالى که این نام از قطعى بودن آن خبر مىدهد، و در واقع تأکیدى است بر همه آنها، و به همین دلیل آن را به عنوان آخرین نام در این سلسله نامها برگزیدیم.[۹۸]
این نامهاى هفتادگانه، تابلو بسیار عجیب، تکاندهنده، روشن و گویایى از آن روز عظیم ترسیم مىکند؛ تمام گفتنىها را مىگوید، و سرنوشت همه انسانها را در مواقف محشر در آن روز شرح مىدهد.
ممکن نیست انسان در مجموعه این نامها تأمّل کند، و با دیده قبول آنها را ببیند، و اثر تربیتى فوقالعادهاى در او ایجاد نکند.
اسامی و نامهای قیامت در قرآن به تفکیک آیات
درواقع، هدف نیز همین بوده که با این تعبیرات که هر کدام از زاویه خاصّى به معاد مىنگرد، انسان را بیدار سازد؛ از بیراهه به راه و از آلودگى به پاکى دعوت کند، و از گناه فرا خواند؛ از دنیاپرستى به زهد، و از فسق به تقوا، و از ظلمت به نور و از کفر به ایمان، و از شرک به توحید سوق دهد؛ و راستى عجب کتاب آموزندهاى است قرآن مجید و عجب برنامههاى تربیتى و حساب شدهاى دارد.[۹۹]
با این حال عدهای از فزع قیامت در امان هستند که فهرستوار به آنها اشاره میکنیم:
۱٫آنان که به پیران خصوصاً والدین احترام کنند.
۲٫فریادرس گرفتاران.
۳٫مسجدی که انسان به آن علاقه داشته است.
۴٫کسانی که در مکه یا مدینه بمیرند و یا در مکه و مدینه دفن شوند یا در راه رفت و برگشت مکه رفتن از دنیا بروند.
۵٫سرزنش کننده نفس به جای سرزنش کنندهی دیگران.
۶٫کظم غیظ.
۷٫کسی که زمینهی گناهی برایش فراهم شده و به خاطر خدا گناه نکند.
۸٫امواتی که مؤمن، دست روی قبرش گذارده و ۷ مرتبه سوره قدر بخواند.[۱۰۰]
منبع مطلب
اسامی و نامهای قیامت در قرآن به تفکیک آیات
: کتاب فراموشی مصیر مهمترین دلیل انحراف و گرفتاری بشر
منابع: اسامی و نامهای قیامت در قرآن
۱٫ ۴۷ انبیاء
۲٫ ۶ مطففین
۳٫ ۳۸ نبأ
۴٫ ۵۱ غافر
۵٫ ۱۷۷بقره
۶٫ مجمع البیان، ج ۱، ص ۴۰
۷٫ ۲۷ غافر
۸٫ ۴ حمد
۹٫ ۹ تغابن
۱۰٫ ۱۷ نبأ
۱۱٫ ۴۲ ق
۱۲٫ ۲ بروج
۱۳٫ ۳۴ ق
۱۴٫ ۳۷ مریم
۱۵٫ ۳۹ مریم
۱۶٫ ۹ تغابن
۱۷٫ ۳۲ غافر
۱۸٫ ۱۵ غافر
۱۹٫ ۶ انشقاق
۲۰٫ ۱۰۳ انبیاء
۲۱٫ ۲۰ حاقه
۲۲٫ ۲۷ انسان
۲۳٫ ۱۸ غافر
۲۴٫ ۹ مدثر، ۲۶ فرقان
۲۵٫ ۲۶ هود، ۶۵ زخرف
۲۶٫ ۲۰ ق
۲۷٫ ۳۹ نبأ
۲۸٫ ۶۴ عنکبوت
۲۹٫ ۱۰۳ هود
۳۰٫ ۴۹ و ۵۰ واقعه
۳۱٫ ۱۰ انسان
۳۲٫ ۵۶ روم
۳۳٫ ۱۰۴ انبیاء
۳۴٫ ۴۸ ابراهیم
۳۵٫ ۹ طور
۳۶٫ ۲۵ فرقان
۳۷٫ ۴۴ ق
۳۸٫ ۸ معارج
۳۹٫ فى ظلال القرآن، ج ۸، صص۲۷۸ و ۲۷۹
۴۰٫ ۱۴ مزمل
۴۱٫ ۴۲ ق
۴۲٫ ۴۵ طور
۴۳٫ ۷۳ انعام/۱۰۲ طه/۸۷ نمل/۱۸ نبأ
۴۴٫ ۴ معارج
۴۵٫ ۵ سجده
۴۶٫ معاد شهید دستغیب، صص ۱۳۵ و ۱۳۶
۴۷٫ ۴ قارعه
۴۸٫ ۹ طارق
۴۹٫ ۱۶ غافر
۵۰٫ ۴۰ سبأ
۵۱٫ ۳۰ آلعمران
۵۲٫ ۳۷ نور
۵۳٫ ۴۲ ابراهیم
۵۴٫ ۳۵ نازعات
۵۵٫ ۵۴ یونس/۳۶ مائده
۵۶٫ ۴۷ زمر
۵۷٫ ۱۰ معارج
۵۸٫ ۴۱ دخان
۵۹٫ ۱۰ طارق
۶۰٫ ۱۱-۱۴ معارج
۶۱٫ ۱۱۱ نحل
۶۲٫ تفسیر قرطبی، ج ۶، ص ۳۸۰۹ با ویرایش
۶۳٫ ۶ مطففین
۶۴٫ تفسیر فخررازى، ج ۳۱، ص ۹۰ /تفسیر قرطبى، ج ۱۰، ص ۷۰۴۶
۶۵٫ ۵۱ غافر
۶۶٫ ۳۸ نبأ
۶۷٫ تفسیر قرطبى، ج ۱۰، ص ۶۹۷۷
۶۸٫ ۸۸ شعراء
۶۹٫ ۳۱ ابراهیم
۷۰٫ ۴۸ و ۱۲۳ بقره
۷۱٫ ۱۹ انفطار
۷۲٫ ۳۳ لقمان
۷۳٫ ۱۰۶ آلعمران
۷۴٫ ۷ انسان
۷۵٫ ۳۴-۳۷ عبس
۷۶٫ تفسیر برهان، ج ۴، ص ۴۲۹، ح ۱
۷۷٫ ۱۷ مزمل
۷۸٫ ۳۵ مرسلات
۷۹٫ ۱۰۸ طه
۸۰٫ ۳۵ و ۳۶ مرسلات
۸۱٫ ۱۰۵ هود/۳۸ نبأ
۸۲٫ ۴۲ قلم
۸۳٫ نورالثقلین، ج ۵، ص ۳۹۵، ح ۴۹
۸۴٫ ۵۲ غافر
۸۵٫ ۲۷ و ۲۸ فرقان
۸۶٫ تفسیر نمونه، ج ۱۵ ص ۶۸ ذیل آیات ۲۷ تا ۲۹ فرقان
۸۷٫ ۲۰ و ۳۴ احقاف
۸۸٫ ۶۶ احزاب
۸۹٫ ۱۳ طور
۹۰٫ ۳۲ نحل
۹۱٫ ۱۶ دخان
۹۲٫ ۴۷ شوری
۹۳٫ ۶ قمر
۹۴٫ ۴۸ قمر
۹۵٫ ۳۰ قاف
۹۶٫ ۱۳ حدید
۹۷٫ ۹ آلعمران
۹۸٫ برخی تا ۱۰۰ نام برای قیامت آوردهاند
۹۹٫ پیام قرآن، ج ۵، نامهای قیامت
۱۰۰٫ معاد شهید دستغیب، صص ۱۲۳-۱۲۵